نشستم و گریه کردم ، یا گشتالت ناتمام چیست

نشستم و گریه کردم ، یا گشتالت ناتمام چیست
نشستم و گریه کردم ، یا گشتالت ناتمام چیست

تصویری: نشستم و گریه کردم ، یا گشتالت ناتمام چیست

تصویری: نشستم و گریه کردم ، یا گشتالت ناتمام چیست
تصویری: گشتالت درمانی نقش بازی - تکنیک دو صندلی با بخش عصبانی از خود 2024, نوامبر
Anonim

در زمینه روان درمانی ، یک گشتالت ناتمام (از ژستالت آلمانی - شکل ، شکل ، شکل) یک نیاز برآورده نشده است که به دنبال جلب رضایت یا راه دیگری است. تنش فزاینده ناشی از نارضایتی ، شخص را وادار به اقداماتی می کند که تحقق یک نیاز معین را نزدیکتر می کند. پس از اتمام طبیعی گشتالت ، "فضای آزاد" برای شکل گیری فضای جدید ظاهر می شود.

نشستم و گریه کردم ، یا گشتالت ناتمام چیست
نشستم و گریه کردم ، یا گشتالت ناتمام چیست

با عملکرد سالم روان ، مواد خام ناقص رفتار خاصی را تحریک می کند ، انگیزه ای برای برخی اقدامات ایجاد می کند. با این حال ، در موارد اختلال در خودتنظیمی ، برخی از نیازها قطع شده و به طور مزمن ناقص باقی می مانند ، که منجر به استرس مداوم می شود. در زیر بار گشتالت ناتمام ، فرد قادر به درک و تحقق نیازهای مهم و مهم نیست. گشتالت ناتمام زنجیره ای است که فرد را به افراد خاص ، وقایع ، مکان ها و لحظات زندگی متصل می کند. افرادی که موقعیت های ناتمام دارند سعی می کنند آنها را با سایر افراد تکمیل کنند ، در روابط دیگر باعث ناراحتی زیادی برای دیگران می شوند و خود را ناخوشایند می کنند. ماهیت انسان با تمایل به کامل بودن اعمال ، احساس صداقت و آرامش مشخص می شود. هر از گاهی منطقی است که بپرسیم آیا با تحمیل نقش های مورد نیاز برای اجرای خود به شهروندان بی گناه ، افراد ناتمام خود را در روابط با مردم از دست می دهید؟ شما ممکن است از برخی از روابط قبلی زندگی خود ناراضی باشید ، ناخودآگاه آن را بارها و بارها برمی گردانید تا سعی کنید سوراخ یک بار ایجاد شده را پر کنید و پر کنید. ناتمامی ناشی از احساساتی است که بیان نمی شوند - عشق ، گناه ، حسرت برای چیزی که از قلم افتاده است. اگر نتوانید نیاز عاطفی خود را به موقع و به درستی برآورده کنید ، این زنجیره بسته می شود. با بازگشت ذهنی به موقعیت ها و حوادث گذشته ، از نارضایتی گشتالت احساس ناراحتی می کنید. همه اینها مانع اقدامات شما می شوند ، زیرا کانون تنش ، اضطراب و نارضایتی مزمن هستند. همیشه آسان نیست که شخصی را که با او ارتباط دارید ببخشید ، او را فراموش کرده و رها کنید. دلبستگی عاطفی ، هرچند ناخودآگاه ، می تواند برای مدت طولانی ادامه یابد. و اقدامات ناتمام ، به نوبه خود از نوروز ، بی خوابی ، استرس و تجارب غیرضروری تغذیه می کند ، شما را ناتوان می کند و توانایی تمرکز را از شما می گیرد. همانطور که اسکار وایلد ، نویسنده و فیلسوف انگلیسی ، به درستی خاطر نشان کرد ، برای غلبه بر وسوسه ، باید تسلیم آن شوید. تکمیل نیازهای گذشته دور (یا نه خیلی دور) کاملاً سازنده است. این شرایط را به صورت ذهنی یا با افراد دیگری که از نیاز شما آگاه هستند ، دوباره پخش کنید. درباره نیازهای خود به کسی بگویید و درباره اینکه چگونه ممکن است در واقع پایان یابد خیال پردازی کنید. اگر موفق شدید همه چیز را همانطور که هست بپذیرید ، یا نسبت به آنها بی تفاوت شوید ، این نیز گزینه خوبی برای تکمیل گشتالت است.

توصیه شده: