روانشناس شخصی است که سرنوشتی غیرمعمول دارد. ارتباط این حرفه با دیگر افراد نزدیک به آن دشوار است. حتی با وجود چنین افرادی ، کمک به مردم - پزشکان ، معلمان نیز در خط مقدم است. اگر یک روانشناس بخواهد به او کمک کند ، باید به اعماق شخصیت شخص نفوذ کند ، تا ظریف ترین ظرایف انگیزه را درک کند. چه چیز خاصی در این حرفه وجود دارد؟
بیایید ببینیم که آیا هر شخصی به منشأ رفتار علاقه دارد ، نهفته است و همیشه برای خود شخص انگیزه انجام عملی نیست؟ البته که نه. این علاقه بسیار خاص است و اغلب اتفاق نمی افتد. و این نشان می دهد که هر شخصی نمی تواند و نباید روانشناس باشد. معمولاً این علاقه ، بسیار ضروری برای این حرفه ، از کودکی بروز می کند. کاشت مصنوعی به سختی امکان پذیر است.
آیا هرکسی تمایل به کمک به دیگران دارد ، آیا به زندگی دیگری علاقه دارد که به سمت بهتر تغییر کند؟ دوباره ، نه هر کس اهداف خاص خود را دارد ، تمرکز خود را دارد. تمایل به کمک به شخص دیگر ، که در حرفه روانشناس بسیار ضروری است ، به معنای دادن قدرت و منابع شخصی است. هرکسی توانایی پرداخت آن را ندارد.
بیایید از خود یک س askال بپرسیم: آیا تمایل به کمک به دیگران در نتیجه تلاش های شخص ظاهر می شود یا در روند زندگی ، از طریق تجربیات مختلفی که با یک شخص اتفاق می افتد ، ظاهر می شود؟ پاسخ به این سوال آسان نیست. ظاهر یا عدم وجود این میل تحت تأثیر هر دو شرایط بیرونی زندگی و سنت های خانوادگی ، جستجوی خود شخص ، نزدیکترین محیط و غیره است. با این حال ، به سختی می توان شرایطی را تصور کرد که فردی که تمایل به کمک به دیگران ندارد ، با پشتکار او را پرورش دهد. برای چی؟ آیا چنین افرادی را ملاقات کرده اید؟ آیا چنین شخصی کاری انجام می دهد که به او علاقه مند شود و منافع و خواسته های از قبل شکل گرفته را برآورده کند؟ در بیشتر مواقع ، مسیر زندگی یک فرد تحت تأثیر میل به کمک به دیگران شکل می گیرد و در نهایت فرد را به حوزه فعالیتی هدایت می کند که می تواند آرزوهای خود را تحقق بخشد.
تاکنون ، معلوم شد که حرفه روانشناس در درک سنتی خود - به عنوان توانایی انجام یک نوع فعالیت خاص به صورت کیفی - بیشتر یک حرفه است تا یک حرفه. اما بیایید ببینیم آیا این واقعا چنین است؟
علاوه بر ویژگی های شخصی لازم مانند علاقه به اعماق روان انسان و تمایل به کمک به افراد دیگر ، در حرفه روانشناس نیز داشتن توانایی و ابزار لازم برای تحقق این ویژگی ها ضروری است. در غیر این صورت ، ما علاقه مند ، مهربان ، دلسوز ، اما کاملاً ناتوان ، ناتوان و قادر به تغییر هر چیزی هستیم. و مطمئناً ، با درک عمیق درد و رنج انسان ، اما قادر به انجام کاری نیست ، چنین متخصصی عدم کفایت و بی فایده بودن خود را احساس خواهد کرد. این وضعیت می تواند منجر به فرسودگی عاطفی شود و خطری بزرگ برای شخصی که چنین شغلی را انتخاب کرده است ایجاد کند.
و در اینجا کیفیتی مانند حرفه ای بودن دقیقاً در درک توانایی انجام واضح ، م efficientثر و م activitiesثر فعالیت های خود ، برای ارائه کمک می کند.
برخلاف خصوصیات قبلی که در نظر داریم ، حرفه ای بودن فقط با کار خود ما قابل پرورش است. او با تجربه می آید ، از طریق آموزش ، کار عملی با مردم ، غلبه بر خود. و این جایی است که تلاش آگاهانه ما از اهمیت بیشتری برخوردار است. حرفه ای برای مدت طولانی جعل می شود ، با تلاش و تلاش مداوم ، اما از یک لحظه مشخص می شود که یکی از ارزشمندترین ابزارهای شخصیت یک روانشناس است.
بنابراین ، معلوم می شود که یک روانشناس به احتمال زیاد یک حرفه یا حرفه نیست ، بلکه همزمان تلفیقی از حرفه و حرفه است. و اینکه این آلیاژ چگونه باشد فقط به شخص خاصی بستگی دارد.