چگونه می توان افسردگی را تشخیص داد

فهرست مطالب:

چگونه می توان افسردگی را تشخیص داد
چگونه می توان افسردگی را تشخیص داد

تصویری: چگونه می توان افسردگی را تشخیص داد

تصویری: چگونه می توان افسردگی را تشخیص داد
تصویری: روان درمانی - افسردگی خود را درمان کنید 2024, نوامبر
Anonim

غم و اندوه ، ناراحتی ناشی از شرایط دشوار زندگی ممکن است گاه و بیگاه شما را ملاقات کند. چنین شرایطی نیاز به درمان خاصی ندارد. فرد فقط باید در نگرش خود به زندگی تجدیدنظر کند ، استراتژی صحیح رفتار را انتخاب کند ، و مشکلات می تواند ناپدید شود ، و احساسات منفی را با خود همراه کند. برخلاف استرس معمول و مشکلات جزیی زندگی ، افسردگی بدون کمک پزشک با گذشت زمان برطرف نمی شود. بنابراین ، مهم است که در مراحل اولیه تشخیص داده شود و اقدامات لازم انجام شود.

افسردگی علاقه به زندگی را از دست می دهد
افسردگی علاقه به زندگی را از دست می دهد

علائم اولیه افسردگی

از دست دادن علاقه کامل به زندگی ، عدم تمایل به بلند شدن از صبح می تواند به معنی افسردگی فرد باشد. چنین فردی با نارضایتی زیاد سر کار می رود ، کارهای عادی را با زور انجام می دهد و به سادگی در یک لک فرو می رود و کاری نمی کند.

از جمله علائم فیزیولوژیکی بیماری ، اختلالات خواب و اشتها باید ذکر شود. علاوه بر این ، هم در یک جهت و هم در جهت دیگر. ممکن است فردی از بی خوابی رنج ببرد یا برعکس ، دائماً احساس خواب آلودگی کند. گاهی اوقات فردی که دچار افسردگی است تقریباً چیزی نمی خورد و نیازی به غذا خوردن را فراموش نمی کند ، احساس گرسنگی نمی کند و در موارد دیگر ، زیاد و غالباً غذا می خورد ، گویا چیزی در داخل آن تصرف می شود.

حتی اگر شخصی قبلاً سبک زندگی فعالی داشته باشد ، با شروع افسردگی بی تفاوتی جسمی به وجود می آید. حرکات فرد کند و عجول می شود. به طور کلی ، فرد سعی می کند تا حد ممکن کم حرکت کند.

در محل کار و مدرسه ، اولین مشکلات بوجود می آیند. به هر حال ، یک فرد ، حتی بسیار موفق ، سریع یاد گرفته و سریع ، در حالت افسردگی ، تمرکز روی چیزی و انجام کارهای عادی و عادی دشوار می شود. حافظه و توانایی تفکر منسجم و منطقی خراب می شود.

فردی که افسرده می شود سعی می کند تنها بماند و به افکار غم انگیز خود بپردازد. برخلاف آبی معمول ، در چنین حالتی ، نه تغییر در زندگی ، نه پیاده روی و نه دوستان کمکی نمی کند. دقیق تر ، شاید آنها کمک کنند. اما فرد هیچ معنایی در آنها نمی بیند و در همان حالت باقی می ماند.

یک فرد افسرده نه تمایل دارد و نه قدرتی دارد که به نوعی زندگی خود را تغییر دهد. وی انجام حرکات غیرضروری بدن را فایده ای نمی داند. دنیای اطراف او علاقه ای به او ندارد. ارتباط با دیگران به یک بار سنگین تبدیل می شود.

افسردگی در مرحله پیشرفته

با گذشت زمان ، وضعیت افسردگی بدتر می شود. فرد از مراقبت از خود منصرف می شود ، ظاهر خود را کنترل نمی کند. بی توجهی به محصولات بهداشتی و حداقل نوعی فرهنگ غذایی از علائم افسردگی در مراحل بعدی است.

فرد دچار اراده ضعیف می شود. او نسبت به آنچه در اطرافش می گذرد بی تفاوت است ، حتی اگر وقایع مستقیماً بر زندگی او تأثیر بگذارد. فرد هیچ خواسته ، انگیزه ، انگیزه ای ندارد. او نیمه زنده است و به نظر می رسد در خواب است.

اگر در ابتدای این حالت فرد می تواند در مورد چگونگی خلاص شدن از افسردگی فکر کند ، بعداً ذهن فرد مقاومت در برابر بیماری را متوقف می کند. افکار خودکشی شروع به ظهور می کنند. در چنین شرایطی به سادگی به کمک یک متخصص - روانشناس یا روانپزشک نیاز است.

توصیه شده: