پشت سر هم منطق و شهود به فهم دسیسه های پیچیده ، درک دلایل وقایع یا اقدامات مرموز کمک می کند.
دستورالعمل ها
مرحله 1
برخی معتقدند که هیچ مانعی در ذهن انسان وجود ندارد. دیگران فکر می کنند که همه پاسخ ها در ناخودآگاه است. به احتمال زیاد هر دو درست هستند. اما هر فرد باید از آنچه به او نزدیکتر است آگاهی داشته باشد: تحلیل منطقی یا فالگیری مطابق با پوشکین ، بحث گروهی یا "جریان" غیر منطقی - یک حالت مراقبه ای خاص که فرد کاملاً در کاری که انجام می دهد غوطه ور است.
گام 2
عقل باید مشاهده را آموزش دهد ، به جزئیات ، لحن ها ، کلمات توجه کند - هر آنچه برای یک وضعیت خاص معمول نیست ، از الگوی منطقی معمول خارج می شود. و سپس حدس های خود را مقایسه و آزمایش کنید. به عنوان مثال ، پسر 13 ساله پول جیبی دائمی دارد. از کجا پیدا کرده ، به والدینش نمی گوید. شب را اتاق قفل می کند ، کامپیوتر را روشن می کند و تاریخچه جلسات اینترنتی را پاک می کند. منطقی است که تصور کنیم دامنه علایق وی (دانش ، مهارت های جدید ، عامیانه) در گفتار وی نمایان می شود. در این زمان مهم است که با کودک در مورد موضوعات خنثی ارتباط برقرار کنید ، و پیگیری اینکه او ناگهان نسبت به کدام موضوعات تغییر کرده است. شاید این پسر به سادگی تصمیم گرفت که نشستن روی گردن پدر و مادرش بد است و مقاله های سفارشی قانونی ترین کاری نیست که در مورد اجدادشان صحبت شود.
مرحله 3
فردی که روی ناخودآگاه کار می کند از رویاها ، بینش ها ، خلاقیت ها استفاده می کند تا به آنچه اتفاق می افتد برسد. متأسفانه ، بسیاری از افراد تمایل دارند که از شهود خود بی اعتماد باشند و در عین حال توانایی های ماورا الطبیعه خود را اغراق کنند. برای اینکه شهود به حل اسرار کمک کند و نسخه های نادرست را پرتاب نکنید ، باید مهارت فوق العاده تمرکز داشته باشید. بنابراین دیمیتری مندلیف ، روی سیستم دوره ای عناصر شیمیایی کار می کرد ، روزها را با بازی "solitaire" از کارتهای دارای عناصر شیمیایی کنار می زد. و فقط پس از آن او "ناگهان" رویای میز را دید. یکی دیگر از شیمی دانان آگوست ککوله ، که فرمول حلقه بنزن را پیشنهاد کرده است ، در خاطرات خود نوشت که در خواب او یک مار را دید که دم خود را گاز می گرفت و توانست این نماد شیمیایی تجدید حیات را به درستی تفسیر کند.
مرحله 4
روانشناس آمریکایی میهای Csikszentmihalyi مفهوم جریان را ارائه داد. این حالت ویژه ای از هوشیاری است که در آن سرعت تفکر افزایش می یابد ، تمرکز افزایش می یابد ، ممکن است فرد متوجه صداهای سرد و اضافی ، گذشت زمان نشود. حل مشکلات (خلاقیت ، کار تحلیلی یا بازی شطرنج) در این حالت ، لذت زیادی را برای فرد به ارمغان می آورد. شاعران این حالت را الهام بخش ، بودایی ها و یوگی ها آن را سامادی می نامند و حتی چندین نوع آن را از هم متمایز می کنند. این حالت را می توان با کمک روشهای مراقبه ای مختلف ، هنگامی که ذهن بر روی یک موضوع خاص تمرکز می کند ، به دست آورد. برای این کار لازم نیست در موقعیت نیلوفر آبی بنشینید. به عنوان مثال ، آگاتا کریستی در خاطرات خود نوشت که هنگام شستن ظرف ها داستان های کارآگاهی خود را ارائه می دهد. بیهوده نبود که کانن دویل شرلوک هلمز را عاشق ویولن کرد.
مرحله 5
گاهی اوقات روش حلقه طلایی به کشف رمز و راز کمک می کند. به یاد داشته باشید ، مانند داستان های افسانه ای: اگر دختری ، به دنبال معشوق مسحور خود ، یک حلقه طلایی را به دریا بیندازد ، سپس ماهی آن را می بلعد ، یک ماهیگیر ماهی را می گیرد ، آن را به آشپز سلطنتی می فروشد ، و او خدمت می کند آن را به یک جشن عروسی می اندازد ، و شهریاری که حافظه خود را از دست داده است ناگهان به خاطر می آورد که چرا با عزیز ازدواج نکرده است؟ نگرش متناقض به مسئله بدترین راه برای از بین بردن تنش درونی نیست که یک رمز و راز حل نشده ایجاد می کند. برای اینکه این راز آشکار شود ، باید اوضاع را رها کرد ، به آن فکر نکرد - و بعد از مدتی زندگی خود جواب را روی یک بشقاب نقره ای ارائه می دهد.