دروغ عبارت است از اطلاعات ، كه بدیهی است در مورد حقیقت صادق نیست. به روشی دیگر می توان دروغ را فریب ، دروغ نامید. فردی که آگاهانه اطلاعات نادرستی را منتشر می کند ، در تلاش است تا شخص یا افراد زیادی را گمراه کند. او می تواند دروغ بگوید ، هر دو انگیزه ناشایست هدایت شود - به عنوان مثال ، برای اهداف خودخواهانه ، یا بی اعتبار کردن کسی ، و با استفاده از فریب خود برای جلوگیری از مشکلات بیشتر.
دلایل دروغ گفتن چیست؟
انتشار دلایل آگاهانه اطلاعات نادرست می تواند ایجاد شود. موارد بسیار شایع دروغ به دلیل انگیزه های خودخواهانه ، حسادت ، بدخواهی است. یعنی یک دروغگو انتظار دارد یا منفعت مشخصی دریافت کند ، یا با انتشار اطلاعات نادرست و شایعات درباره او انتقام شخصی را بگیرد.
دروغ پدیده ای رایج (و متأسفانه تقریباً اجتناب ناپذیر و مقاومت ناپذیر) در سیاست و تجارت است. تمایل به جلب توجه ، همدردی رای دهندگان و مشتریان بالقوه ، سیاستمداران و بازرگانان را به فریب سوق می دهد. این می تواند هم نسبتاً بی ضرر باشد ، هم به صورت اغراق در شایستگی شخص یا شرکت شخصی ، یا در مقیاس بزرگ - به عنوان مثال ، وقتی وعده های عملاً غیرممکن با سخاوت توزیع می شوند و رقبا به شدت تحقیر می شوند ، به عنوان مثال ، در سیاست.
دروغ می تواند بیهوش باشد. افراد بیش از حد احساسی ، قابل تأثیر و دارای تخیل غنی مستعد ابتلا به آن هستند. هنگام توصیف یک واقعه ، یک پدیده ، آنها مستعد اغراق هستند و برخی از جزئیات را که در رئوس مطالب داستان آنها نمی گنجد ، حذف می کنند. علاوه بر این ، آنها غالباً خود و دیگران را متقاعد می کنند که همه چیز دقیقاً به همین ترتیب بوده است و نه در غیر این صورت. یک نمونه کلاسیک ، داستان هایی درباره بارون مونهاوزن است.
یک مورد شدید چنین پدیده ای "فریب آسیب شناختی" است ، هنگامی که فرد فریب می دهد ، نیاز فوری به آن را تجربه می کند. برخی از متخصصان آن را به عنوان یک بیماری روانی و همچنین اجتماعی طبقه بندی می کنند. در میان دروغگویان آسیب شناختی ، بسیاری از معتادان به مواد مخدر ، الکلی ها ، جامعه شناسان و همچنین افراد مستعد خودشیفتگی ، خودمحوری وجود دارند.
سرانجام ، غیر معمول نیست که یک دروغگو اطلاعات غلطی را منتشر کند زیرا خود فریب خورده است. این امر ذاتی افراد بسیار با اعتماد به نفس ، مستعد شایعات است که منبع اطلاعاتی قابل اعتماد "گفتن یک زن" است.
آیا دروغ گفتن به نجات جایز است؟
با این حال ، شرایطی پیش می آید که مردم مجبور به دروغ گفتن می شوند زیرا حقیقت ممکن است بسیار دردناک باشد و منجر به عواقب ناگوار شود. این پدیده نام دقیق و فصیحی دریافت کرده است - "دروغی برای نجات". تا محدودیت های خاص ، چنین دروغی کاملاً قابل قبول است ، فقط مهم است که از مرز عبور نکنید و آن را به سیستم تبدیل نکنید. و به یاد داشته باشید: بهتر است حقیقت را بگویید ، زیرا دیر یا زود فریب فاش می شود و در این صورت اعتماد مردم را از دست خواهید داد.