ناباروری روان تنی در زنان در سالهای اخیر بیشتر و بیشتر شده است. اما دقیقاً چگونه روان قادر است بر تصور کودک تأثیر بگذارد؟ چه دلایل روان تنی مانع بارداری و مادر شدن یک زن جوان و سالم می شود؟
فقط در صورتی می توان در مورد علل روان تنی نازایی در زنان صحبت کرد که مطابق با تمام نتایج آزمایش ، زن سالم باشد ، اما مدت زمان طولانی امکان بارداری کودک وجود ندارد. دلیل اساسی چنین مشکلی ظریف ، که تجربه آن در سطح عاطفی بسیار دشوار است ، به اندازه کافی عجیب ، ترس است. ترس می تواند آشکار یا پنهان باشد ، می تواند پشت هر بهانه ای پنهان شود. علاوه بر این ، در هر مورد خاص از ناباروری زنان روان پریش ، ترس خاص ممکن است متفاوت باشد. گاهی اوقات در داخل یک زن ، چندین زمینه ترسناک و هشدار دهنده مختلف می تواند جمع شود ، که بر روان تأثیر می گذارد و نتیجه آن عدم توانایی در بارداری کودک است.
آنچه ترس ها را تشکیل می دهد ، ناباروری روانی را تشکیل می دهد
بسیاری از انواع ترس ها از کودکی نشأت گرفته اند. برخی از این ترس ها ممکن است در نتیجه تربیت باشد ، دختر کوچک با دیدن نمونه های واقعی ترس های دیگر را نیز به خود جذب می کند. روان کودک بسیار حساس و آسیب پذیر است ، حتی حداکثر ضربه ای که باعث ایجاد احساسات شدید می شود ، احساس عمیقی در ذهن کودک می گذارد و می تواند منجر به شکل گیری مشکلات مختلف روانی شود.
عدم توانایی در بارداری کودک به دلیل روان پریشی اغلب به دلیل ترسهای زیر از کودکی است:
- تجربه منفی شخصی ؛ اگر دختری در شرایط سخت بزرگ شده باشد ، کودکی سختی داشته است ، پس این ایده خاصی از جهان ، خانواده و مادری را تشکیل می دهد. در بزرگسالی ، یک زن در تلاش برای باردار شدن ، ناخودآگاه تصاویر منفی کودکان را که اجازه نمی دهد بارداری رخ دهد حفظ می کند. به عنوان مثال ، اگر دختری در کودکی غالباً با تنبیه بدنی روبرو شده یا در خانواده ای ناقص بزرگ شده باشد ، این می تواند زمینه ساز رشد ترس شود.
- تنظیمات والدین اغلب والدین ناخودآگاه مشکلات خود را به کودک منتقل می کنند. مادری که زایمان دشواری داشته است ممکن است دخترش را با داستانهایی درباره سخت بودن آن ترساند. مادربزرگي كه در گذشته چندین سقط اجباری انجام داده است ، می تواند به نوه كوچك خود بگوید كه به هیچ وجه نباید بچه را در لبه بیاورد و باید از قبل برنامه ریزی بارداری كند. تنظیمات والدین می تواند از نوع دیگری باشد. به عنوان مثال ، از کودکی به یک دختر می آموزند که برای تربیت کودک کار زیادی لازم است ، قبل از بارداری باید زندگی خود را تنظیم کنید ، شغل خود را انجام دهید ، که قطعاً باید یک مرد مناسب را برای نقش پدر انتخاب کنید. اگر در بزرگسالی ، والدین و نزدیکترین حلقه دختر ، مرد جوان یا شوهر او را تأیید نکنند ، این دلیل دیگری می شود که باعث ناباروری روان تنی می شود.
- سبک خاصی از تربیت ؛ اگر دختری در دوران کودکی آموزش جنسی لازم را نبیند ، اگر مسائل مربوط به رابطه جنسی و بارداری ممنوع باشد ، موضوعات صمیمی در خانواده به هیچ وجه مطرح نمی شود ، کودک شروع به درک چنین مواردی به عنوان چیزی شرم آور و ممنوع می کند. این به ترس و ترس از بد بودن رابطه جنسی ، بد بودن بارداری و زایمان تبدیل می شود ، در نتیجه ، این امر منجر به عدم امکان بارداری کودک می شود. گزینه دیگر: اگر دختر فقط توسط پدرش تربیت شود ، اگر دختر در محاصره برادران بزرگ شود یا در پسر بچه بزرگ شود ، این امر تأثیر سنگینی بر روان می گذارد.
- یک وضعیت آسیب زا در دوران کودکی ، مربوط به تجربه شخصی نیست ؛ در دوران کودکی ترساندن و تحت تأثیر قرار دادن آن دشوار نیست. اگر دختربچه ای به طور تصادفی داستان های ترسناکی در مورد بارداری شنیده باشد ، هر فیلمی را ببیند که کودکان در خانواده های ناکارآمد یا در طول جنگ رنج می برند ، این می تواند زندگی بعدی کودک را تحت تأثیر قرار دهد ، در نتیجه یک علت روان تنی ناباروری در یک زن است.
با این حال ، نه تنها ترس کودکان می تواند پایه ای برای شکل گیری روان روانشناسی ناباروری شود.
ترس و ترس زنان دیگر که اجازه باردار شدن را نمی دهد
ترس خاص از مادر شدن. اگر زنی آمادگی پذیرش مسئولیت کودک متولد نشده را نداشته باشد ، این امر بر عملکرد تولید مثل وی تأثیر می گذارد و منجر به ناباروری می شود. در عین حال ، چنین بی میلی اغلب درک نمی شود. این رابطه مستقیماً با ترس از این که زن نتواند با کودک کنار بیاید ، پول کافی نباشد ، تربیت بد به کودک بدهد و غیره ارتباط دارد.
ترس از تنها بودن. اگر زنی در سطح ناخودآگاه از مردی که در کنارش است اطمینان نداشته باشد ، این اجازه نمی دهد که او باردار شود. با این حال ، اگر دختر در خانواده ای ناقص تربیت شود و ببیند و احساس کند چقدر برای مادرش سخت است ، این ترس همچنین می تواند از همان کودکی ادامه یابد. یک زن که نمی خواهد این را تکرار کند ، ناخودآگاه نقش یک مادر را انکار می کند ، روان به راحتی اجازه نمی دهد مفهوم اتفاق بیفتد.
ترس از سقط جنین یا مشکلات سلامتی. نگرانی در مورد سلامتی می تواند هم به سلامتی خود زن و هم به سلامتی کودک احتمالی متولد شود. این لحظه می تواند با ترس از تنهایی پس از زایمان تلاقی کند ، زیرا اغلب مواردی وجود دارد که پدر پسر در صورت تولد فرزند معلول خانواده را ترک می کند. ترس از سقط جنین ، ترس از ناتوانی در به دنیا آوردن فرزند احساس بسیار شدیدی است که تمام احتمالات بارداری را مسدود می کند. اگر در گذشته زنی قبلاً تجربه بارداری ناموفق داشته است ، این مسئله حتی بر روان نیز تأثیر می گذارد. ترس از به دنیا آوردن یک کودک بی حس ، ترس از بارداری منجمد ، ترس از اواخر بارداری و غیره در همین گروه قرار می گیرند.
ترس از دست دادن رابطه جنسی و جذابیت. مخفی نیست که بدن زن در دوران بارداری و بعد از زایمان تغییر می کند. ترس از اینکه پس از تولد کودک امکان بازگشت بدن به شکل قبلی وجود ندارد ، می تواند آنقدر شدید باشد که علت روانی-روانی نازایی زنان را پرورش دهد.
دلایل اضافی ناباروری روان تنی در زنان
ترس به تنهایی محدود به دلایلی نیست که به دلیل آن یک زن کاملا سالم به هیچ وجه نمی تواند باردار شود. روان قادر است از طریق احساسات ، تجربیات و افکار دیگر بر عملکرد تولید مثل تأثیر بگذارد.
عوامل حمایت کننده از وضعیت ناباروری زنان روان تنی:
- احساس شدید احساس گناه درونی برای چیزی و در نتیجه تنبیه خود از طریق عدم امکان بارداری کودک.
- عدم تمایل به داشتن فرزند از مردی که زن با او ازدواج کرده یا در یک رابطه است. در این مورد ، این ایده تلویح می شود که دختر با یک شخص موردعلاقه ازدواج نکرده است ، اینکه مرد برای دختر توسط والدین انتخاب شده است و غیره.
- یک عده - اغلب بیهوش یا شناخته نشده - از زندگی بدون فرزندان بهره مند می شوند.
- در شرایطی که زن به دلایلی مجبور به مراقبت فعالانه از والدین یا اقوام خود می شود ، آنها تمایلی ناخودآگاه به فرزندآوری دارند. اگر مردی در یک خانواده مانند یک کودک بزرگ رفتار کند ، این امر همچنین می تواند باعث ناباروری روان روان در یک دختر شود.
- نگرش نسبت به ناباروری ؛ چنین نگرشهایی ممکن است در دوره نوجوانی شکل گرفته باشد ، ممکن است یک زن حتی در آن زمان افکار خود را به یاد نیاورد ، اما آنها در روح او نقش و نگارشی برجای گذاشتند. بیزاری از کودکان ، انزجار ، جمله هایی مانند "من هرگز بچه نخواهم آمد ، آنها را نمی خواهم" منجر به ناباروری روان تنی می شود.
- هر نوع مشکلات روزمره ، از جمله مشکلات مالی ؛
- هر نوع خود هیپنوتیزم منفی ، خود برنامه ریزی منفی ؛ این ممکن است نتیجه یک حالت نوروتیک باشد ، زمانی که یک زن نمی تواند برای مدت طولانی باردار شود ، اگرچه کاملاً سالم است. در چنین لحظاتی ، ممکن است یک زن تصور کند که به نوعی حقیر است ، لیاقت فرزندآوری و مادر شدن را ندارد و غیره. این افکار به شکل نوعی آدامس در می آیند و مرتباً در جایی از حاشیه آگاهی می چرخند و به شما اجازه آرامش نمی دهند. نسخه دیگری از خود هیپنوتیزم منفی - "چرا دوباره تلاش می کنیم ، دفعه قبل نتیجه نگرفت و این بار برای باردار شدن مثر نخواهد بود" ، چنین ایده ای به شما اجازه نمی دهد در هنگام صمیمیت با شریک زندگی خود آرام باشید و هیچ فرصتی برای باردار شدن کودک باقی نگذارید.
- کینه درونی ، عصبانیت ، تحریک ناشی از یک زن به مادرش. این عامل ، به عنوان یک قاعده ، از کودکی دوباره سرچشمه می گیرد ، اگرچه می تواند تحت تأثیر شرایط خاص در دوران بزرگسالی شکل بگیرد. نقش مادر توسط زن چیزی بد ، ترسناک ، دشوار و ناخواسته دیده می شود. کلمه "مادر" خود با هر اتفاق غم انگیز و ترسناکی همراه است که باعث احساسات منفی شدید دیگری در گذشته شده است.
- اگر زن ذاتاً رهبر باشد ، اگر ذاتاً از مرد خود قویتر باشد و نقش سرپرست خانواده به او تعلق گیرد ، این می تواند بر سیستم تولید مثل تأثیر بگذارد.