برخی معتقدند که عشق معنای واقعی خود را از دست داده است ، معنویت و معصومیت ، که شاعران اوایل زمان آن را می خواندند. او فاسد ، فاسد شد. مردان از خانم های خود تعریف نمی کنند ، آنها دیگر از زنانگی و جذابیت در آنها چشم پوشی کرده اند و زنان نیز به نوبه خود شکنندگی خود را از دست داده اند ، اما "مردانگی" خاصی پیدا کرده اند که آن درماندگی و جذابیت شیرین را در آنها از بین می برد ، توسط نمایندگان جنس قوی تر دوست داشتنی است.
آیا واقعیت دارد؟ یا آیا چنین گزاره ای فقط یک نظر خصوصی است؟
البته همه می دانند که تربیت نقش مهمی را در مفهوم عشق بازی می کند ، که در نسل جدید بسیار کم است. این اتفاق می افتد که دقیقاً بد تربیتی ، بد دهنی و بی ذوقی است که مانع از لقب "خانم" یک دختر مدرن می شود. عشق نه با یک لباس زیبا و آرایش تحریک آمیز یا با کیف پول ضخیم بلکه با یک معما ، یک روح زیبا و یک قلب حساس و همچنین مهربانی و لطافت ساخته می شود. بعید به نظر می رسد که شاعر مشهور ایتالیایی ، فرانچسکو پترارکا ، به دلیل لباس زیبا و حالت جامد ، عاشق لورا شده باشد.
اما حتی امروز نیز درصد کمی از مردم زنده مانده اند که در آنها حس عاشقانه بودن ، پیچیدگی و آداب و رسوم باقی مانده است. مردانی هستند که فراموش نکرده اند چگونه زنان خود را دوست داشته باشند ، به آنها گل بدهند ، غزل بسازند و شعر بگویند ، احساسات خود را اعتراف کنند تا قلبشان از خوشحالی غرق شود ، در یک کلام - همه آقایان خاموش نشده اند. در مورد دختران نیز همینطور است - آنها وفادار ، احساساتی و شکننده هستند ، مانند یک گل ظریف که می خواهید گرامی داشته باشید ، آنها باهوش و با استعداد ، زیبا هستند.
بنابراین ، به دنبال عشق خود باشید ، به آن اعتقاد داشته باشید و سعی کنید خود را اصلاح کنید ، روح خود را تربیت کنید و شاید در مسیر زندگی شخصی را ملاقات کنید که شما را دوست خواهد داشت و قلب خود را به او می بخشید.