احتمال ساکن شدن شیاطین یا شیاطین در یک شخص توسط کلیسای ارتدکس زیر سوال نمی رود. کتاب مقدس نمونه های بسیاری از تأثیرات مخرب این موجودات بر روح انسان را ارائه می دهد.
در دوران باستان ، به جای دارو ، اولویت کلیسا بود. بیشتر مردم با دعا معالجه می شدند و به پزشک مراجعه نمی کردند. البته همه جا اینگونه نبود ، اما برخی از شهرها هستند که خاص بودند. گفته می شود که شیطان می تواند شخص را تصاحب و کنترل کند. این اطلاعات از شهرک های "ویژه" بدست آمده است. به نظر می رسید مردم دیوانه شده اند و به زبانهای ناشناخته قبلی صحبت می کنند. اینکه آیا این درست است یا نه یک سوال بزرگ است. در این حالت ، کلیسا از جن گیری صحبت می کند ، پدیده ای که شیطان یا شیطان شخص را تصاحب می کند ، در نتیجه روح و جسم او را تصاحب می کند. در نتیجه ، رفتار ، وضعیت جسمی و روانی تغییر می کند. در واقع ، این یک تصویر بسیار وحشتناک است که به مرگ ختم می شود.
بسیاری از روانشناسان و پزشکان معروف معتقدند که این پدیده چیزی بیش از یک داستان نیست. یعنی علم و پزشکی آن را باور ندارند و از هر لحاظ ممکن آن را رد می کنند. اگر روند معرفی را در نظر بگیریم ، بسیار جالب است. ابتدا قربانی با استفاده از فنون مختلف مورد آزار و اذیت ذهنی قرار می گیرد. وقتی فردی ضعیف می شود ، در آن لحظه است که تلقین صورت می گیرد و پس از آن همه چیز تغییر می کند. اقدامات توسط موجودی غیر قابل مشاهده برای چشم انجام می شود. در این حالت ، اینها موجودات تاریکی هستند که سعی در تسخیر جسم و روح دارند.
علم و پزشکی ادعا می کنند که این یک اختلال شخصیت روانی است و نه چیزی بیشتر. اینکه آیا این واقعاً چنین است ناشناخته است ، زیرا افراد متبحر به زبانهای مختلف صحبت می کردند و می توانستند کاری را که قبلاً هرگز نکرده بودند انجام دهند. در صورت وجود یک اختلال روانشناختی رایج ، چنین فرصت هایی از کجا حاصل می شود؟ هیچ کس ، حتی پزشکان برجسته ، به این س answerال پاسخ نخواهد داد. بنابراین ، این احمقانه است که ادعا کنیم جعلی و ساختگی است. کتابهایی وجود دارند که وقایع واقعی پدیده قبلاً ذکر شده را توصیف می کنند. در بیشتر موارد ، آنها مدتها پیش نوشته شده اند. ظاهراً در اینجا ارتباط خاصی وجود دارد ، زیرا در دنیای مدرن موارد وسواس بسیار کمتر از چند قرن پیش وجود دارد. و واقعیت این است که اکنون پزشکی و علم بسیار پیشرفت کرده اند ، بنابراین چنین افرادی بلافاصله در بیمارستان ها قرار می گیرند. این احتمال وجود دارد که بیشتر آنها درمان شوند. کلیساها نیز عقب نیستند و دقیقاً همان موارد را می پذیرند ، اما آمار در آنجا نگهداری نمی شود و داده خاصی وجود ندارد. بنابراین ، امروزه وسواس یک بیماری پنهان و ناشناخته است که به روش های مختلفی درمان می شود. اینکه به این پدیده ایمان بیاوریم شغل همه است ، زیرا هیچ داده یا آماری مشخص وجود ندارد که بتواند وسواس را روشن کند.