چگونه خواسته های دیگران به خواسته ما تبدیل می شود

چگونه خواسته های دیگران به خواسته ما تبدیل می شود
چگونه خواسته های دیگران به خواسته ما تبدیل می شود

تصویری: چگونه خواسته های دیگران به خواسته ما تبدیل می شود

تصویری: چگونه خواسته های دیگران به خواسته ما تبدیل می شود
تصویری: قوانین کائنات برای رسیدن به خواسته ها 2024, نوامبر
Anonim

برخی از افراد به وضوح می دانند که چه می خواهند ، می دانند که چگونه به اهداف خود برسند و از مواضع خود دفاع می کنند ، در حالی که دیگران بدون کمک شخص دیگری قادر به برداشتن قدمی نیستند. چرا این اتفاق می افتد؟

چگونه خواسته های دیگران به خواسته ما تبدیل می شود
چگونه خواسته های دیگران به خواسته ما تبدیل می شود

کاتیا لباس سبز را در فروشگاه انتخاب می کند زیرا همه دوستانش آن را تأیید کرده اند ، موسیقی را که در بالای برنامه های موسیقی است و با نظر اکثریت موافق است ترجیح می دهند و تصمیم خود را برای او می گیرند.

اگر از این کاتیا خیالی سوالی بپرسید که دقیقاً چه چیزی می خواهد ، جواب کوتاه خواهد بود: "من نمی دانم". و بعد از همه ، او نیز از این قاعده مستثنی نیست ، در میان ما تعداد زیادی "کت" از سنین ، حرفه ها و حتی جنسیت های مختلف وجود دارد. بله ، مردانی نیز هستند که به تنهایی قادر به تصمیم گیری نیستند.

برای درک اصل آنچه اتفاق می افتد ، لازم است که دوباره به دوران کودکی برگردیم ، جایی که به احتمال زیاد ، یک مادر مضطرب حضور دارد و موارد زیر اتفاق می افتد: کودک به سادگی مجاز به تصمیم گیری مستقل نیست ، مهم نیست که چه چیزی مربوط به آن است. "آن ژاکت افتضاح را دربیاور و کسی را که برایت خریده ام بپوش." "کجا تحصیل می کند تا بازیگر شوی؟ چه مزخرفی؟ تو نزد وکلا می روی ، آنها در آنجا پول خوبی می گیرند" و مواردی از این قبیل. این قابل درک است ، والدین او او را دوست دارند ، نگران هستند و بهترین ها را می خواهند. حتی به ذهنشان خطور نمی کرد که به این ترتیب ، آنها به کودک خود یاد می دهند که از خواسته های خود چشم پوشی کند. بنابراین نباید آنها را سرزنش کنید.

در ابتدا ، مطمئناً ، هر كودك با رواني سالم طغيان مي كند ، خود را طلب مي كند ، سرپيچي عمل مي كند ، اما با گذشت زمان ، تحت كنترل و فشار شديد ، او به سادگي تسليم مي شود و عادت مي كند همانطور كه والدين دلسوز به او مي گويند. این یک فرزند بسیار راحت است - او چیزی نمی خواهد ، دمدمی مزاجی نیست و همه آنچه را که به او دستور داده شده انجام می دهد. و با احساس گناه برای بوت شدن. بالاخره ، همانطور که بزرگسالان می گویند ، سعی در تحمیل خود دارند؟ "ما بهترین چیز را برای شما می خواهیم ، تلاش می کنیم ، اما شما قدرشناسی نمی کنید ، ناشکرانه." و او سپاسگزار است: هر وقت چیزی بخواهد ، قابل اعتراض برای مادر یا پدر ، احساس می کند یک خیانتکار واقعی ، تقریباً یهودا است. و پس از آن چه؟

سالها بعد ، ما یک فرد به ظاهر بزرگسال ، باهوش و زیبا را در مقابل خود می بینیم که فقط در ادغام با کسی می تواند کاملاً وجود داشته باشد: ابتدا اینها والدین هستند ، سپس دوستان ، همسران و همسران. تنها ، او مضطرب و تنها است ، و چرا ، او نمی فهمد. این یک زمینه مناسب برای توسعه روان رنجوری و تظاهرات "جذابیت" آن به صورت فوبیا ، vd ، و غیره است. و اگر این اتفاق بیفتد خدا را شکر: قسمت های سرکوب شده شروع به عصبانیت می کنند و فرد را مجبور به مقابله با خود ، و این رشد شخصی ، ارزیابی مجدد ارزش ها و یافتن خود واقعی شما است.

توصیه شده: