عشق یکطرفه. چه کسی آن را نداشت؟ اکثریت قریب به اتفاق مردم با این حالت هوای گرگ و میش آشنا هستند ، هنگامی که به نظر می رسد شما در امتداد یک تونل خاکستری سرگردان هستید ، در انتهای آن ، به جای نور بدنام ، یک شی عشق و مهمترین شخص در آن وجود دارد جهان. اما اگر معشوق نمی خواهد نیمه راه را ملاقات کند ، عمداً از تمام انگیزه های عاشقانه فرد عاشق خود چشم پوشی می کند ، چه می شود؟
دستورالعمل ها
مرحله 1
به گفته آنها ، عقل عامه پسند است که به زور نمی توان ناز کرد. این بدان معنی است که شما باید به نوعی از عشق بدنام خلاص شوید (و مطمئن باشید که این عشق است و نه عشق). مثل تکه تکه.
مرحله اول این است که درک کنید شی عاشق شدن هیچ احساسی نسبت به شما ندارد. شما باید اوضاع را به همان شکلی که هست بپذیرید و دیگر فریب خود را با افسانه هایی از این دست متوقف کنید: "او نیز چیزی را احساس می کند ، اما می ترسد (خجالتی ، با احتیاط) احساسات خود را بگوید یا روشن کند." فقط آن را بپذیرید و بلافاصله احساس بهتری پیدا می کند.
گام 2
مرحله دو سعی کنید خود را از جامعه او جدا کنید. به زخمهای تازه صدمه نزنید. سعی نکنید از دوستان مشترک دریابید که او چگونه زندگی می کند ، چه نفس می کشد و چه کار می کند.
زندگی او را متوقف کنید و زندگی خود را شروع کنید. چینچیلاها را تهیه کنید ، به یک سرگرمی بپردازید که احساسات مثبتی به شما می دهد. سرانجام ، شروع به نوشتن شعر ، نقاشی یا مقاله احساسی کنید. آنها می گویند برخی از شاعران مشهور نمی توانند بدون عشق ورزیدن (غالباً بدون پاسخ) خلق کنند. مهمتر از همه ، شما نباید از قافیه هایی مانند "عشق خون است" استفاده کنید - این ابتذال است.
مرحله 3
مرحله سه یک کاغذ بردارید و سعی کنید با نگاه آزادانه به موضوع عشق خود نگاه کنید. همه خصوصیات وی را به ترتیب و بدون ارزیابی آنها بنویسید. در این لحظه مطمئناً خواهید فهمید که انتخاب شما چقدر ایده آل است. عاشق شدن ، دیگر با توهمات دامن نمی زند ، کم کم محو می شود.