اعتیاد به عشق نوعی رفتار افزایشی (مخرب) همراه با تثبیت بر روی شخص دیگر است که با رابطه ای وابسته مشخص می شود. در حال حاضر ، این نوع بیماری در بین تمام گروه های سنی جامعه بسیار رایج است ، بنابراین به نظر می رسد راه حل مشکل کاملاً مرتبط باشد.
شکی نیست که بیشتر درام های زندگی در صحنه رمانتیک دقیقاً به این جنبه مربوط می شود. در حقیقت ، اعتیاد به عشق مخرب ترین نوع بیماری روانی است که به دلایلی روش های مدرن با برخی اقدامات نیمه جان آن را برطرف می کنند.
دین توصیه می کند به خدا روی بیاورید. مسیر موثر است ، اما در چنین مسافت طولانی به احتمال زیاد به مرگ ختم می شود ، زیرا کار زیادی طول خواهد کشید. و در این حالت کمک اضطراری لازم است. علاوه بر این ، صعود معنوی همیشه دقیقاً مسیر "خاردار" را با مبارزه و غلبه بر خستگی ناپذیر ارائه می دهد.
روانشناسی (تجزیه و تحلیل) قطعاً عزت نفس را افزایش می دهد یا به عنوان آخرین چاره ، به روش جایگزینی روی می آورد.
جنبه پزشکی همین شاخه دانش به داروهای ضد افسردگی و دارویی بر روی فیزیولوژی تبدیل خواهد شد.
روانپزشکان با بیوفیلد کار خواهند کرد ، از جمله تکنیک هایی با صفحه ذهنی.
خرد عمومی "یک گوه را با یک گوه ناک می کند".
اما فقط یک رویکرد متعادل توصیه می کند با عملکرد آگاهانه کنار بیایید. پس از همه ، تنها پس از درک نحوه کار ساختار پیچیده انسان "فیزیولوژی - آگاهی" (جنبه ذهنی باید به ماده انرژی نسبت داده شود ، و بنابراین ، محصول تولید فیزیولوژیک) ، می توان خود را برای حل موفقیت آمیز هر مشکلی در داخل برنامه ریزی کرد منطقه تماس در اینجا منظور ما این است که یک شخص نمی تواند زمین را وادار به چرخش در جهت دیگر کند (تا زمانی که چنین باشد ؛ واکنشهای فیزیولوژیکی توسط قدرت فکر.
در این حالت ، شما باید وظیفه آگاهانه خود را به طور مستقل تعیین کنید تا به عنوان بالاترین قدرت هوشمند جهان - خدا - عمل کند.
هیچ چیز دقیقاً غیرممکن نیست زیرا یک شخص قادر به ایجاد یک فرم فکری (کد) از هر سطح از پیچیدگی است که به هر طریقی یا دیگری توسط جهان تغذیه می شود و بر این اساس تحقق می یابد.
بنابراین ، اگر شخصی به صراحت به اعتیاد به عشق مبتلا باشد ، نباید در سطح اختلالات فیزیولوژیکی "از خوشحالی خود لذت برد" ، بلکه باید عملکرد آگاهانه خود را دوباره راه اندازی کرد. وقتی نتیجه ای را که در انتظار یک شخص است در نظر بگیرید این کار چندان دشوار نیست.
به نظر می رسد پس از حداکثر یک هفته آموزش عملی ، هر مبتلا احساس آزادی و استقلال کاملی خواهد داشت!