یونانیان باستان در مورد نارسیسوس ، جوانی بسیار زیبا ، بسیار غرور و مغرور افسانه ای داشتند. یک بار او در ساحل یک رودخانه جنگل بود و بازتاب خود را در آب دید. به نظر او چنان زیبا بود که مرد جوان عاشق خودش شد ، و سپس - یا از گرسنگی ، یا از اشتیاق و عشق بی پاسخ - مرد. یک گل زیبا ، که قبلاً ناشناخته بود ، در محل مرگ او رشد کرد. از آن زمان ، کلمه "گل نرگس" برای اشاره به گل و خودشیفته استفاده می شود.
خصوصیات اصلی یک خودشیفته چیست
خودشیفته تمایل دارد از یک افراط به دیگری منتهی شود. برای او همه چیز در اطراف سیاه و سفید نقاشی شده است. خودشیفته یا شخصی را در اطراف خود ایده آل می کند ، یا او را تحقیر می کند ، و او را یک بازنده بی ارزش می داند. او با خودش همین رفتار را دارد. کوچکترین موفقیت می تواند سر او را برگرداند ، ایده انحصارطلبی او را القا کند و کوچکترین شکست نیز می تواند او را به ناامیدی ، افسردگی و استرس برساند.
از خارج ، خودشیفته به نظر می رسد فردی بسیار با اعتماد به نفس ، مغرور است ، اما در اکثر قریب به اتفاق موارد این نتیجه کمرویی ، خودباوری ، اعتماد به نفس پایین است.
بسیاری از روانشناسان بر این باورند که ادعاهای سرزده خودشیفته ها برای قدردانی ، تحسین ، ناشی از نگرش بیش از حد والدین در کودکی است. اگر پدر و مادر دائماً از کودک تقاضای بیشتری دارند ، بگویید که او باید انتظارات او را برآورده کند ، پیشرفت خود را با دستاوردهای سایر کودکان مقایسه کند ، کودک ترس از این دارد که به اندازه کافی خوب نیست.
در نتیجه ، "خودشیفته" بالغ دائماً به ارزیابی های بالایی از خارج ، تجلیات لذت ، تحسین نیاز دارد.
زندگی با خودشیفته آزمایش سختی است. حتی اگر افراد نزدیک او را پرستش کنند ، باز هم چیزی برای شکایت پیدا می کند. خودشیفتگان به عشق ، پرستش ، شناخت احتیاج دارند ، اما خود آنها (به استثنای موارد بسیار نادر) نمی دانند چگونه دوست داشته باشند ، مگر خودشان.
به همین ترتیب ، خودشیفته ها همدلی و همدلی طبیعی انسان را نمی دانند. آنها نمی فهمند که شخص دیگر ممکن است به کمک ، حمایت ، همدردی احتیاج داشته باشد.
آیا خودشیفتگی می تواند به نفع یک شخص باشد؟
هر فرد نه تنها مزایایی دارد ، بلکه معایبی نیز دارد. بنابراین ، بسیاری از مردم به نوعی آغاز خودشیفتگی دارند. این یک پدیده کاملاً طبیعی است که حتی می تواند مفید هم باشد ، فقط باید سعی کنید آن را در حد معقول نگه دارید. برای این کار باید شرایط زیر را داشته باشید. زیاد به ارزیابی های بیرونی توجه نکنید ، از خطا نترسید ، در اوج شرایط نباشید. از یک افراط به سمت دیگری عجله نکنید ، بلکه سعی کنید به "میانگین طلایی" پایبند باشید. تمایل به دستیابی به موفقیت ، شناخت را به "ایده ثابت" تبدیل نکنید. یادگیری دوست داشتن و دوست داشته شدن با پذیرفتن شریک زندگی خود برای آنچه که هستید.