فرزندپروری آسیب زا: چگونه بر بزرگسالی تأثیر می گذارد

فرزندپروری آسیب زا: چگونه بر بزرگسالی تأثیر می گذارد
فرزندپروری آسیب زا: چگونه بر بزرگسالی تأثیر می گذارد

تصویری: فرزندپروری آسیب زا: چگونه بر بزرگسالی تأثیر می گذارد

تصویری: فرزندپروری آسیب زا: چگونه بر بزرگسالی تأثیر می گذارد
تصویری: 6 عوارض جانبی والدین سمی 2024, نوامبر
Anonim

حوادث ناخوشایندی که ممکن است در کودکی برای یک شخص اتفاق بیفتد می تواند باعث ایجاد سایکروتومی شود که در بقیه زندگی او تأثیر بگذارد. متخصصان می گویند بسیاری از آسیب های روانی می توانند بر عملکرد مغز که مسئول سازگاری با استرس است ، تأثیر بگذارند. متأسفانه کودک به لطف سبک انتخابی تربیتی اغلب در خانواده خود دچار روان پریشی می شود.

روان پریشی دوران کودکی
روان پریشی دوران کودکی

برخی بر این باورند که این مسئله که کودک در کودکی دچار تعدادی از حوادث منفی شده است ، که گفته می شود ، فقط روح او را تقویت کرده و به شکل گیری شخصیت کمک می کند ، مشکلی ندارد. حوادث آسیب زا همیشه باعث قدرتمندتر شدن فرد نمی شوند بلکه کاملاً برعکس اتفاق می افتد.

فرد مبتلا به ضربه اولیه کودکی دائماً به حوادث مشابه برمی گردد و در لحظه فعلی آنها را دوباره زنده می کند.

به عنوان مثال ، اگر كودكی غالباً از نظر جسمی تنبیه می شد ، در اعماق كینه خود كینه جدی نسبت به همه نزدیكان و دوستانش را كه در مجازات وی نقش داشتند ، حفظ می كرد. در نتیجه ، بزرگسال می تواند با شریكی كه او را اذیت و آزار می كند وارد رابطه شود و از همان بدرفتاری جسمی كه كودك در دوران كودكی به آن دست زده است ، استفاده كند. ناخودآگاه نگرشی شکل می گیرد که برای تحمل مجازات ، نیروی فیزیکی بی رحمانه و در عین حال کینه ورزیدن در خود ، هنجار رفتار است.

گاهی اوقات می توان الگوی رفتاری را که والدین یا یکی از والدین از آن استفاده می کنند ، در رابطه با فرزندان خود در زندگی بزرگسالان اتخاذ و اعمال کرد. "اگر من تنبیه و ضرب و شتم شدم ، پس مجازات و ضرب و شتم نیز خواهم داشت."

ضربه حاصله باعث ایجاد تنش مداوم در بدن می شود. فرد در حالت اضطراب و ناتوانی در آرامش قرار خواهد گرفت. اگر خشونت فیزیکی علیه کودک به طور مداوم مورد استفاده قرار گیرد ، در بزرگسالی فرد در نقش یک مهاجم یا قربانی زندگی می کند.

قربانی هرگز قادر به ایستادن در برابر خود نخواهد بود ، قادر به ارزیابی کافی وضعیتی نیست که در آن پاسخ به پرخاشگری ، تحقیر یا توهین ضروری است.

متجاوز همیشه کسانی را پیدا می کند که خشم خود را از بین ببرند ، افراد ضعیف را آزرده خاطر می کند ، کسانی را که نمی توانند در برابر او مقاومت کنند مسخره می کند و با استفاده از نیروی جسمی درگیری پیدا می کند.

نوع دیگری از تربیت وجود دارد که منجر به روان پریشی می شود ، هنگامی که والدین کاملاً خود کودک و تمام اقدامات او را بی ارزش می کنند ، سعی می کنند از تحریک تحقیر ، آزردن ، استفاده از نوع نهان پرخاشگری ، نام بردن یا نام مستعار شیطانی و بازیگوش استفاده کنند.

به عنوان مثال ، اگر كودكی خوب درس نگیرد ، اتاق را تمیز نكند ، در خانه كمك نكند ، به جای اینكه به او كمك كرده و به او یاد دهد كه كاری انجام دهد و مشق شب را بگیرد تا دانش خوبی کسب كند ، از والدینش می شنود: هیچ کس به شما احتیاج ندارد! "،" شما متوسط هستید ، بی اهمیت! "،" چه کسی (اینقدر) زشت هستید؟ "،" شما دست ندارید ، بلکه قلاب دارید "و جملات مشابه. کاهش ارزش همچنین در لحظه ای رخ می دهد که کودک به والدینش می دود و خلاقیت خود را نشان می دهد (نقاشی ، کاردستی ، مجسمه پلاستیک) ، به جای ستایش ، او چیز کاملاً دیگری می شنود: "من ترجیح می دهم کار مفیدی انجام دهم" ، "بهتر است اگر من به مادرم کمک کردم تا کفها را بشوید."

شکل اضافی استهلاک تلاشی برای خنثی سازی و حل تعارضات درونی آنها از طریق کودک است. در این حالت ، کودک به عنوان یک شخص درک نمی شود ، بلکه به عنوان "پسر شلاق" استفاده می شود تا تنش خود را بر او از بین ببرد.

کودکان در چنین خانواده هایی اغلب با سندرم مردمک عالی بزرگ می شوند. برای آنها بی نهایت مهم است که همه کارها را بهتر از دیگران انجام دهند. و هدف اصلی این است که والدین آنها سرانجام آنها را دوست داشته باشند.

شما می توانید به تنهایی با مشکلات کنار بیایید ، اما این امر مستلزم این است که یک فرد مدتها روی خود و عقایدش کار کند. متخصصانی که با آسیب روانی دوران کودکی کار می کنند می توانند در این امر کمک کنند.

توصیه شده: