مالباختگان چه کسانی هستند و چرا مالباخته شده اند؟

مالباختگان چه کسانی هستند و چرا مالباخته شده اند؟
مالباختگان چه کسانی هستند و چرا مالباخته شده اند؟

تصویری: مالباختگان چه کسانی هستند و چرا مالباخته شده اند؟

تصویری: مالباختگان چه کسانی هستند و چرا مالباخته شده اند؟
تصویری: مالباختگان کاسبین 2024, نوامبر
Anonim

دسته ای از افراد وجود دارند که همه چیز برای آنها از دست خارج می شود. و این بیش از یک ماه و حتی یک سال بلکه گاهی در طول زندگی ادامه دارد. آنها تلاش می کنند ، دوباره تلاش می کنند ، عمل می کنند - و دوباره شکست می خورند. هر از گاهی ، روز به روز ، همان چیز. به چنین افرادی معمولاً بازنده گفته می شود.

بازندگان چه کسانی هستند
بازندگان چه کسانی هستند

اما همه چیز در این مسئله چندان ساده و بدون ابهام نیست. بازنده ها نیز متفاوت هستند: بعضی از آنها از نظر محیط اطراف چنین هستند ، دیگران فقط خودشان را مارک می زنند. برخی پس از یک ضرر بزرگ در زندگی ، دیگر احساس نمی کنند که عزیز سرنوشت هستند و پس از آن دیگر نمی توانند قیام کنند. دیگران هر روز با موانع جزئی روبرو می شوند. نمی توان همه بدبین ها را بازنده خواند ، زیرا افراد موفق بسیاری در میان آنها وجود دارند. در حالی که از دید خوش بینان نفوذ ناپذیر ، شانس می تواند بارها و بارها برگردد. این افراد بدشانس هستند که دیگران و شرایط را مقصر همه امور می دانند و کسانی هستند که مسئولیت کامل زندگی خود را به عهده می گیرند.

همچنین جالب است که جاه طلبی های هر فرد و امکانات دستیابی به آنها تأثیر زیادی در درک خود از یک بازنده دارد. افرادی هستند که از موقعیت خود به عنوان یک لوله کش کاملا راضی هستند ، که در تمام طول زندگی خود در دفتر مسکن محلی کار کرده است. و شخص دیگری که آرزو دارد یک هنرمند مشهور شود ، اما به این مهم نرسیده است ، برای همیشه از سرنوشت خود ناراضی خواهد ماند. اگرچه او درآمد خوبی دارد ، چندین برابر درآمد یک لوله کش.

به همین دلیل ارائه یک توصیف صحیح از یک شکست بسیار دشوار است. هر چقدر هم که بخواهیم پاسخی دقیق بدهیم ، هرکسی خودش را در این دنیا به روش خودش درک می کند.

با این حال ، یک چیز مشترک در میان کسانی که خود را از قبایل بازندگان می دانند وجود دارد. هر یک از آنها ، بارها و بارها تلاش کرده اند تا به آنچه در زندگی می خواهند برسند و شکست خورده اند ، پس از "سقوط" بعدی قدرت "برخاستن" را پیدا نمی کنند. چنین شخصی ایمان به خود را از دست می دهد. و سپس روانش که از قبل شکسته است علیه او شروع به کار می کند. حتی اگر این فرد به حرکت خود ادامه دهد و کاری انجام دهد ، ترس و ناامنی او را آزار می دهد. چرا تمام تلاش خود را برای کاری انجام دهید که مطمئناً شکست بخورد و درد بیاورد؟ بهتر است همه را یک باره (از جمله خودتان) هشدار دهید تا حساب زیادی نکنند. یا حتی ممکن است حتی گزارش کند که "سرنوشت شیطانی" بیش از او آویزان است ، که به هیچ چیز خوبی منجر نخواهد شد.

بازنده با اعتقاد به بی ارزشی خود در این دنیا ، ناخودآگاه شروع به جذب ناملایمات می کند. آنچه را که برای او سودآور نیست انتخاب می کند. از رفتن به جایی که فرصتی برای امتحان کردنش وجود دارد می ترسد. در کمترین خطر ، بدون درگیری تسلیم می شود. از دست دادن دوستان ، شغل ، عزیزان و آخرین عزت نفس بسیار آسان است. این دقیقاً همان اتفاقی است که دیر یا زود برای غمگینان رخ می دهد. این بدون شک اعتقاد آنها به محرومیت خود را بیشتر ریشه می داد.

پس چرا برخی از افراد به هر قیمتی موفق می شوند ، در حالی که برخی دیگر به سرعت منصرف می شوند؟ ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد.

1. این افراد ذاتاً افراد مشکوک ، رانده شده ، منوط به نظر دیگران هستند. اولین عقب نشینی ها و ارزیابی آنها از سوی جامعه به شدت بر اعتماد به نفس و اقدامات آنها که قبلاً نامطمئن است تأثیر می گذارد. من می خواهم فرار کنم ، پنهان شوم و دیگر هرگز کاری انجام ندهم ، تا توجه دیگران را به خود جلب نکنم.

2. مقاومت کم در برابر استرس. حتی بدون ارزیابی توسط یک جامعه معتبر ، چنین بازنده هایی به سرعت از زندگی ناامید می شوند. به محض ورود به "نوار سیاه" - و چنین افرادی آماده اند فکر کنند که تمام زندگی آنها رو به زوال رفته است.

3. کودکی دشوار همچنین به بازنده شدن در زندگی کمک می کند. عدم پشتیبانی و مساعدت در این دوره. غالباً ، کودکان از والدین عصبانی می شنوند: "یک احمق" ، "کثافت" ، "شما نمی توانید کاری را درست انجام دهید" ، "افرادی مانند شما در زندگی به چیزی نمی رسند" - جای تعجب نیست که با رسیدن سن قادر به اثبات خود است ، این افراد در حال حاضر شکسته ، با اراده ضعیف و عدم ابتکار عمل هستند.شکست در این مورد بر روی سر کسانی ریخته می شود که نمی دانند چگونه با آنها کنار بیایند.

4. افسردگی. ما در مورد وخامت موقتی روحیه صحبت نمی کنیم ، بلکه در مورد افسردگی بالینی بسیار واقعی هستیم. در چنین حالتی ، مردم دوست دارند تغییرات زیادی در زندگی ایجاد کنند ، اما فقط نیرویی وجود ندارد و اراده فلج می شود. در این صورت ، بسیار مهم است که به موقع با یک متخصص مشورت کنید.

توصیه شده: