یک فرد بزرگسال تجربه اشتباه در چمدان زندگی خود را دارد. بچه ها وقتی می فهمند پدر و مادرشان چه کارهای احمقانه ای انجام داده اند ، چه فکری می کنند؟ این خیلی ها را می ترساند.
نگرش به خاطرات حماقت ایجاد شده ، موقعیت های مضحک و محاسبات غلط در هر فرد احساسات خاصی ایجاد می کند. کسی گذشته را دوست ندارد ، که در آن به بهترین شکل ظاهر نشده باشد ، کسی به دنبال مقصر است ، و کسی چنین داستانهایی را به دلیلی برای خندیدن ، یا حتی افتخار به تجربه غنی خود تبدیل می کند. به محض نیاز به گفتن گذشته برای فرزندانتان ، نظرات می توانند به طرز چشمگیری تغییر کنند.
همه والدین دوست دارند رابطه بین آنها و وراثشان کامل باشد. بر این اساس ، اعتقادات خود شخص ، که منطبق بر استاندارد پذیرفته شده عمومی نیست ، باید تجدید نظر شود. کودکان نوپا باید بهترین ها را کسب کنند ، از جمله بهترین پدر و مادر. غالباً ، به دنبال این تصاویر ، شخص ظاهر واقعی خود را که فرزندش بسیار به آن احتیاج دارد ، از دست می دهد.
خطاها را پنهان کنید
طبیعی است که برای بچه های خود ابرقهرمان باشید. عدم اطمینان در توانایی های آنها ایده بدی را برای برخی افراد به وجود می آورد - به طور مصنوعی تصویر یک شخص معصوم را در چشم کودک ایجاد کنند. سپس این بدبختان از ترس قرار گرفتن در معرض عذاب می شوند. در واقع ، ممکن است اتفاق بیفتد که تماشاگر اصلی اجرای آنها متوجه کمبود شخصیت اصلی شود و از او ناامید شود.
آیا ترسهای کوچک یک فریبنده بزرگسال با دنیای وحشتی که فرزندشان در آن زندگی می کند قابل مقایسه است؟ کودک زندگی افراد بی عیب و نقص را مشاهده می کند ، اما خود او به طور دوره ای اشتباه می کند. احساس حقارت خودش دائماً او را تعقیب می کند. به طور طبیعی ، شما می توانید از بت خود مشاوره بخواهید ، اما همان شخص هرگز در چنین شرایطی نبوده است ، او نمی فهمد ، محکوم می کند ، این خیلی شرم آور است که بپذیرید که رعایت استاندارد خانواده امکان پذیر نیست.
اشتباهات بزرگ
دو نوع افراد ، با انگیزه های کاملاً متفاوت ، می توانند به طور خستگی ناپذیر حماقت کامل را به کودکان بگویند:
- والدین ضد قهرمان که می ترسند کودک راه غم انگیز خود را تکرار کند. آنها نمی فهمند که کودک نیز بخشی از زندگی ناخوشایند آنها است و ممکن است او در مورد واقعیت پیرامون کاملاً مخالف باشد.
- والدین قهرمانانی هستند که نمی ترسند کودک نسخه کامل آنها باشد. آنها پیشاپیش با دردسرها و کارهای ناگوار راهی را برای کودک ترسیم می کنند. هنگامی که کودک بزرگ می شود ، ممکن است علاقه ای به چنین ماجراهایی نشان ندهد ، اما در کودکی سعی می کند هر آنچه بزرگترها از او می خواهند را انجام دهد. ضد قهرمانان وجود دارند که حمله اطلاعاتی هدفمندی را به کودکان انجام نمی دهند ، اما در حضور آنها خاطرات خود را با دوستانشان به اشتراک می گذارند.
هر دو نوع والدین خطر دارند که از نظر فرزندان خود کاملاً غیر قابل درک باشند. طرح اعمال اعمال شده در یک لحظه خاص وزن فرد در حال رشد را شروع می کند. او نه تنها او را رد نمی کند ، بلکه شروع به اعتراض می کند ، و مرتکب یک سری اقدامات احمقانه می شود که مغایر با دستورالعمل های اعضای بزرگتر خانواده است.
درباره اشتباهات صحبت کنید
تمام مثالهای مربوط به فرزند پروری غلط که در بالا توضیح داده شد ناشی از نگرش اشتباه نسبت به گفتگو با کودک است. یک فرد بزرگسال خود را به عنوان یک شخص انکار می کند تا فرزندش چیزی مصنوعی را تحسین کند. آیا کسی که به جای پدر و مادر شخصیت هایی از صفحات کتاب های اخلاقی داشته باشد ، خوشحال خواهد شد؟ خیر ، زیرا انزوا بر روان در حال رشد تأثیر منفی دارد و تصاویر شبیه سازی شده هرگز افراد نزدیک به کودک نخواهند بود.
به هر حال ، یک شخص اشتباهات خود را ذکر می کند. نیازی به شرمندگی از این بابت نیست. به محض اینکه این قسمت ها باعث ایجاد یک واکنش حسی شدید در یک بزرگسال شوند ، وی ارائه آنها را به عنوان نوعی ارزش عرفانی متوقف می کند که باید در هر گوشه پنهان باشد یا نشان داده شود.به عنوان یک قاعده ، فرد با کمال آرامش در مورد محاسبات غلط با نزدیکترین افراد صحبت می کند. در حلقه افراد لازم است فرزندان خود را نیز وارد کنید.
چرا کودکان به آن نیاز دارند
کودک حق آشنایی با والدین خود را دارد. او باید بداند که آنها پوچی هم انجام داده اند ، بداند چگونه با تجربه آنها ارتباط دارند. این کار باعث می شود تا او با آرامش بیشتری ایرادهای خود را درک کند و در صورت لزوم از بزرگان خود راهنمایی بخواهد. بعضی اوقات تقاضای کمک مستقیم نمی شود ، از نزدیکترین فردی که راهی برای برون رفت از یک شرایط دشوار پیدا کرده است تقلید وجود خواهد داشت.
نکته بسیار مهم حق عدم افشای جزئیات ناخوشایند است. از همه موارد بالا نباید نتیجه گرفت که والدین حق ندارند از نقاشی قسمتهای غیر همدردی جداگانه از زندگی خود امتناع ورزند. آنها به سادگی نباید نسبت به س questionsالات کودک با انکار رادیکالی که مرتکب چنین اشتباهاتی شده اند ، واکنش نشان دهند. به کودک اجازه دهید درک کند که والدین اکنون آماده صحبت در مورد چیزی نیستند. او خودش نیز باید از همین حق برخوردار باشد و فقط در مواردی که خود خواسته است به دنبال مشاوره باشد.