شخصیت چندگانه یک اختلال نسبتاً نادر است که در آن فرد به عنوان شخصیت های کاملاً متفاوت ظاهر می شود ، برخی اعمال و اعمال را انجام می دهد ، اما در عین حال اغلب اتفاق می افتد که یک قسمت از شخصیت او دیگران را نشناسد و یادآوری کند چه کاری انجام داده است. بنابراین ، در یک شخص ، چندین شخصیت می تواند همزمان زندگی کند ، که در یک لحظه خاص از خواب بیدار می شود ، به نوعی خود را نشان می دهد و سپس توسط دیگران جایگزین می شود. حافظه یکدیگر غالباً وجود ندارد یا به شدت تحریف می شود.
بیلی میلیگان تنها بیماری است که شخصیت چندگانه وی در دادگاه توسط چهار روانپزشک و یک روانشناس تأیید شده است. به همین دلیل ، وی از برخی جرایم سنگین تبرئه شد. همه آنچه که با این داستان عجیب همراه بود غیرعادی است.
کارشناسان برای مدت طولانی تماشای میلیگان بودند ، بخشهایی از شخصیت وی را بررسی کردند ، سعی کردند به او کمک کنند ، نتیجه گیری کردند ، شک کردند ، امیدوار شدند و در پایان ، بهبود جزئی یافتند. دانیل کیز ، بیلی میلیگان را در تمام دنیا مشهور کرد و همه تحقیقات درباره او را جمع آوری کرد و اثری با عنوان: "ذهن های چندگانه بیلی میلیگان" را منتشر کرد.
بنابراین ، در شخصی به نام ویلیام استنلی میلیگان ، 24 بخش از شخصیت او وجود داشت. آنها بسیار متفاوت بودند. برخی از آنها از وجود دیگران اطلاع داشتند ، برخی دیگر نمی دانستند. آنها زن و مردی با شخصیت ، خلق و خو ، ذهنیت و حتی گرایش جنسی کاملاً متفاوت بودند. سن افراد مختلف از 4 (کوچکترین) تا 26 سال بود. برخی از بخشهای شخصیت وی کاملاً اجتماعی و قانون مدار بود ، در حالی که برخی دیگر از لحاظ اجتماعی بودن ، توانایی ارتکاب جرم و آسیب رساندن به دیگران متمایز بود.
در واقع ، آخرین بخشهای شخصیت وی به گونه ای بروز یافت که وی به اتهام سرقت و چندین مورد تجاوز در پلیس و سپس در بخش روانپزشکی به سرانجام رسید ، جایی که متخصصان حوزه مربوطه سعی کردند بفهمند در این اتفاقات چه می گذرد شخص غیرمعمول
دانیل کیز تمام 24 قسمت بیلی میلیگان را توصیف می کند. در اینجا برخی از بخشهای توصیف شده شخصیت بیان شده است: یکی از قسمتها - آرتور ، 22 ساله ، انگلیسی ، منطقی ، سرسخت ، دارای لهجه کمی انگلیسی است. در رشته های پزشکی و شیمی ، محافظه کار ، ملحد تحصیل می کند. اگر شرایط شامل خطر نباشد ، او می تواند رهبری کند و تصمیم بگیرد که کدام یک از قسمتهای دیگر می تواند در حال حاضر خود را نشان دهد.
قسمت دیگر ریگن واداسکوویینیچ ، 23 ساله است. او خود را حافظ نفرت می داند. من حتی به یک اسم متشکل از دو کلمه (Ragen = خشم + دوباره - دوباره خشم) رسیدم. یوگسلاوی ، انگلیسی را با لهجه اسلاوی صحبت می کند. استادانه صاحب سلاح ، کاراته ، قدرت زیادی دارد. این قسمت از شخصیت خود را ملحد و کمونیست می داند. او حرفه خود را محافظ سایر قسمتها ("خانواده") و همچنین زنان و کودکان می داند. در شرایط خطرناک هوشیارانه بیدار می شود. رفتاری کاملاً جنایتکارانه ، تا حدی سادیستانه بی رحمانه.
غیرمعمول بودن وضعیت در این واقعیت آشکار می شود که یک نفر می تواند به طور غیر منتظره توسط دیگری بدون دلیل آواره شود. و سپس رفتار به معنای واقعی کلمه از ابتدا تغییر می کند. یک دقیقه پیش ، شما می توانید با یک شخص قاطع و پرخاشگر صحبت کنید ، اما اکنون او یک نوجوان مضطرب مشکوک است و درخواست محافظت و حمایت می کند. بعد از چنین تناسخ های عجیب و غریب بود که بسیاری بیلی را یک بازیگر با استعداد می دانند و هنوز هم می دانند که موفق شد با یک بازی عالی از تناسخ روانپزشکان و روانشناسان را گول بزند. با این حال ، متخصصان و دانشمندان بسیار بیشتری هستند که به جای تظاهرات با استعداد بازیگری ، شواهد زیادی را در مورد اختلال روانی پیدا کرده اند. پزشکان توانستند بفهمند که چگونه بدرفتاری وی در کودکی شخصیت وی را به بخشهای منزوی تقسیم کرد.
داستان بیلی میلیگان با چندین سال در بند روانپزشکی با امنیت بالا پایان می یابد ، وی به دلیل بیماری خود در مرکز بهداشت روان آتن به یک کلینیک منتقل می شود. او هنوز تقسیم شده بود ، یعنی امکان برقراری ارتباط با شخصیت های مختلف او وجود داشت ، اما نه با کل خود بیلی. وی همچنان تحت محدودیت های اعمال شده توسط دادگاه بود. ساکنان مناطق اطراف مخالف این واقعیت بودند که میلیگان در شرایط سخت تر نگهداری می شود.
یکی از مقاله های روزنامه ای که ترجمه وی را اعلام می کرد با پیام زیر پایان یافت: "ما نمی خواهیم با آغوش باز از بیلی استقبال کنیم ، اما امیدواریم درک شما را درک کنیم. این حداقل چیزی است که او سزاوار آن است."