این س whetherال که آیا یک فرصت شانس دوم به فرد داده می شود فقط زمانی به وجود می آید که او از شانس اول استفاده کند. این امر به چگونگی ناامیدی در فرد یا پایان رابطه شما بستگی دارد و این بستگی به درست بودن فرصت دادن مجدد دارد. با این وجود ، قلب انسان همیشه به صدای عقل گوش نمی دهد و گاهی اوقات افرادی که حتی شایسته شانس اول نیستند ، هم دوم و هم دهم می شوند.
چرا یک فرصت دوم می دهم
دلایل زیادی می تواند وجود داشته باشد که چرا شخصی اولین فرصت خود را از دست داده است. کسی از یک بار تخلفات جزئی ناامید خواهد شد ، جرمی که به قدری جمع شده است که صبر و حوصله از بین می رود. کسی از دروغهای عزیز ، از یک کینه ناشایست ، شوکه خواهد شد. در بدترین حالت ، خیانت نیز ممکن است رخ دهد. اما اگر شخصی بخواهد فرصتی دیگر به او بدهد ، علاوه بر این ، سخنان او بسیار صمیمانه است ، پس شما باید عمیق فکر کنید.
دلیل این اختلاف می تواند یک سوerstand تفاهم جمع شده باشد ، بر اساس تعدادی از تصادفات و درگیری های جزئی. یک بحران رخ داده است ، اما شما می فهمید که اگر با احتیاط بیشتری با یکدیگر رفتار کنید ، می توان از این امر جلوگیری کرد. روابط همچنین در مورد خودسازی است. اگر این تفاهم برای هر دو شریک حاصل شده باشد ، قطعاً چنین زوجی شایسته شانس دوم هستند.
برخی از افراد می توانند خودخواهانه رفتار کنند تا زمانی که یک وضعیت شوک ایجاد شود. به عنوان مثال ، شریک زندگی شما فضولی بود ، به خود اجازه داد تا دیر وقت بیدار بماند بدون اینکه به شما اخطار دهد ، می تواند درخواست های شما را نادیده بگیرد. اما وقتی او را با این واقعیت روبرو کردید که دیگر قصد تحمل چنین غفلتی را ندارید ، ناگهان متوجه شد که چقدر اشتباه کرده است. چنین بینشی اتفاق می افتد. در این حالت ، فرد سزاوار فرصت دوم است.
چرا شما نباید یک فرصت دوم بدهید
این اتفاق می افتد که رفتار نادرست یک شخص در دست شما بوده است: شما مدت طولانی است که از این روابط خسته شده اید و فکر می کنید که چگونه آنها را به آرامی ممکن شکسته کنید. البته ، شرایط می توانست دور از حد ملایم باشد ، اما اگر اطمینان دارید که نمی خواهید رابطه قدیمی را حفظ کنید ، پس با دادن فرصت دوم موافقت نمی کنید. بحث های شخص می تواند بسیار متفاوت باشد ، از این واقعیت که همه این اتفاقات به طور تصادفی تا آوردن لیستی از آنچه شما را به هم وصل می کند (رابطه طولانی ، فرزندان ، تجارت مشترک ، مسکن و غیره) اتفاق افتاده است ، اما در مقابل بایستید. حتی اگر او اصرار کند که فرزند مشترک شما به هر دو والد نیاز دارد ، این دلیل نمی شود که فقط به همین دلیل در یک رابطه بمانید.
شما نباید به کسی که دارای مشکلات روانی جدی است و قصد حل آن را ندارد فرصتی دوم بدهید. به عنوان مثال ، اگر شریک زندگی شما معتاد الکلی یا مواد مخدر مزمن است ، اگر چندین بار دست خود را به سمت شما یا کودک بلند کرد ، دائماً سعی کرد شما را تحقیر کند ، یا قبلاً چندین تقلب داشته باشد ، پس شایسته فرصت بعدی نیست. همین واقعیت مزمن بودن این مسئله نشان می دهد که شما قبلاً به او فرصت دوم داده اید و او از پس این کار برنیامده است. هرچه زودتر جلوی آن را بگیرید ، برای شما و او بهتر است.
این اتفاق می افتد که یک شخص واقعاً اشتباه کرده است. شما از آنچه اتفاق می افتد بسیار صدمه دیده اید ، اما او نیز ، به احتمال زیاد ، بهتر نیست. احساس گناه او را عذاب می دهد. اگر می فهمید که پشیمانی واقعی است و شریک زندگی شما هرگز قصد انجام چنین کاری را ندارد ، شاید ارزش یک فرصت دوم را داشته باشد. اما روی احساسات خود تمرکز کنید. به این فکر کنید که آیا می توانید او را ببخشید. این اتفاق می افتد که احساسات یکسان باقی بماند ، اما با گذشت بسیار دشوارتر است. از یک طرف ، توانایی بخشش یک نعمت بزرگ است ، اما از طرف دیگر ، برخی از وقایع واقعا نابخشودنی هستند.
خط آخر چیست
احتمالاً یک شانس دوم ، لیاقت آن را دارد که نباشد هر شخصی را که احساسات واقعی نسبت به او دارید. اما هر شخصی ، علی رغم احساسات شما ، لیاقت شخص سوم را ندارد.