اصطلاح "عادت طبیعت دوم است" اولین بار توسط ارسطو ، فیلسوف یونان باستان استفاده شد ، اگرچه به لطف آگوستین مبارک واقعاً بالدار شد. متفکران باستان بر این باور بودند که برخی از عادت ها می توانند چنان ریشه دار باشند که با صفات شخصیتی به هیچ وجه تفاوتی نخواهند داشت.
مفهوم عادت
آگوستین در مورد دلبستگی های انسانی صحبت کرد که ترک بعضی از عادت ها گاهی کمتر از تغییر ویژگی های شخصیتی نیست. در واقع ، همه مردم قادر نیستند به طور واضح عادت ها و ویژگی های شخصیتی ثابت شده را داشته باشند ، که اغلب یکی را با دیگری اشتباه می گیرند. به منظور درک اینکه چه بخشی از شخصیت از اعتقادات درونی تشکیل شده است و چه بخشی از عادت ها است ، اول از همه ، تعیین اصطلاحات توصیه می شود.
آگوستین مبارک - یک متکلم ، مبلغ و فیلسوف که در قرن چهارم هجری قمری می زیسته است. بنیانگذار فلسفه مسیحی محسوب می شود.
بنابراین ، طبق تعریف فرهنگ لغت ، عادت عملی است که در طی تکرارهای منظم در یک موقعیت معین شکل می گیرد. یکی از ویژگی های مشخص این عادت این است که فرد احساس می کند نیاز به اقدام به این روش را دارد ، حتی اگر شرایط خارجی آن را نیازی به آن نداشته باشد. از نظر فیزیولوژیکی ، این امر به دلیل ظهور اتصالات عصبی به اصطلاح کاملاً تثبیت شده است که واکنش سریعتر نسبت به یک موقعیت را امکان پذیر می کند. به زبان ساده ، انجام اعمال عادتی نیازی به تفکر یا تأمل اولیه در شخص ندارد ، بلکه به طور خودکار رخ می دهد. در همان زمان ، فرد به طور ناخودآگاه رضایت را تجربه می کند ، زیرا وابستگی عاطفی نیز از ویژگی های عادات است.
آیا لازم است که عادت را کنار بگذارم؟
در واقع ، بسیاری از مردم به دلیل اعتقاد به اینكه بهترین دشمن دشمن خوب است ، به خود زحمت نمی دهند كه الگوهای رفتاری خود را تجزیه و تحلیل كنند. به همین دلیل تفکیک یک عادت شکل گرفته از یک ویژگی شخصیتی ذاتی بسیار دشوار است. از طرف دیگر ، برای بیشتر افراد ، وجود اعتیاد مشکل مهمی نیست ، بنابراین آنها نیازی به چنین تجزیه و تحلیل ندارند. از نظر آنها ، عادت واقعاً تبدیل به ماهیت دوم می شود. با این حال ، اگر قصد دارید انگیزه های عمل خود را کاملاً بفهمید ، تعیین اینکه کدام قسمت از شخصیت شما از عادت های ریشه دار تشکیل شده منطقی است.
کلمه اعتیاد چندین معنی دارد. بنابراین ، در داروشناسی ، این به معنای تضعیف تدریجی واکنش به داروی خاص است. با این وجود ، در روانشناسی نیز درک مشابهی از اعتیاد وجود دارد.
واقعیت این است که وجود عادت ها می تواند رشد شخصی فرد را کند کند. بیهوده نیست که الکساندر پوشکین عادت را "جانشین خوشبختی" خواند. غالباً افراد می توانند چشم اندازهای وسوسه انگیز را کنار بگذارند تا شیوه زندگی مستقر را بر هم نزنند. این ناتوانی در فدا کردن عادات فرد به نفع رشد بیشتر می تواند نه تنها در شکل گیری شخصیت از نظر روانشناختی ، بلکه بر رشد شغلی ، موقعیت اجتماعی و زندگی شخصی نیز تأثیر سو بگذارد. مهم نیست که چقدر یک عادت ریشه ای باشد ، شما باید بتوانید آن را برای چیز معنادارتری کنار بگذارید - به هر حال ، شما فقط بر اعتیاد غلبه می کنید ، و به هیچ وجه سعی در تغییر شخصیت خود ندارید.