دستیابی به خوشبختی در این دنیا کار ساده ای نیست. به نظر می رسد که او قبلاً این دم پرنده آبی را گرفته و دوباره پرواز می کند ، حل می شود! در حقیقت ، خداوند این جهان را برای خوشبختی یا رنج آفریده نیست. او هدف دیگری داشت. با درک این مسئله ، می توانید به وضوح ببینید که برای خوشبخت شدن در این دنیای تغییرات ، چگونه باید عمل کنید.
هر یک از ما بخشی از خدا هستیم - یک روح. روح نمی تواند منفعل باشد ، روح به ذات خود همیشه فعال است ، می خواهد عمل کند. علاوه بر این ، روح همیشه برای سعادت روزافزون تلاش می کند.از آنجا که روح در جهان مادی و در بدن مادی است ، دستیابی به این سعادت موانعی دارد. و قدرتمندترین موانع شادی ابدی و روزافزون ، اجتناب ناپذیری از رنج همراه با زمان و جهل این بدن است.
بدن موقتی است و بدیهی است که تولد ، بیماری و مرگ در انتظار همه است. روح در تلاش است تا به ماهیت خود پی ببرد - جستجوی خوشبختی در چنین جسمی ، این خود تناقض دارد. با این حال ، خداوند این جهان را نیافریده است تا موجودات ذی ربط را رنج دهد. او آن را برای چنین هدفی خلق کرده است - تا موجودی زنده متوجه شود که این شخص کیست. این درک می تواند یک بار و برای همیشه نادانی و رنج ناشی از موقتی بودن بدن را از بین ببرد. پروردگار این جهان را آفرید تا روح با چشیدن لذتهای مختلف نفسانی ، قاطعانه متقاعد شود که در آنجا به دنبال خوشبختی است که وجود ندارد و اصولاً نمی تواند وجود داشته باشد. و او به هدف اصلی خود پی برد.
به محض اینکه یک شخص خود را به عنوان بخشی از خدا درک کند ، این سوال به طور خودکار ایجاد می شود: "اگر من قسمت او باشم ، و او شگفت انگیزترین و غیر قابل درک ترین باشد ، پس در این دنیا و در این بدن باید چه کار کنم ، با رنج و جهل؟ " هدف روح ، بندگی خداست. زیرا خداوند یک کل کامل است و من نیز بخشی از آن هستم. یک ذره تنها زمانی می تواند خوشحال و راضی باشد که کل شاد و راضی باشد. برای انجام این کار ، شما باید درک کنید که چه چیزی رضایت خداوند را جلب می کند ، شما می توانید در این باره از کتاب مقدس بیشتر بدانید.
هدف روح خدمت به خدا و همه موجودات زنده به عنوان اجزای او است. فقط فعالیت های ازخودگذشتگی برای رضایت خدا می تواند انسان را واقعاً خوشحال کند.