افراد لمس دیگران را خسته می کنند. کینه ، آسایش روانی را در برقراری ارتباط از بین می برد و بر سلامت روانی فرد آزرده تأثیر منفی می گذارد. چرا مهم است که خود را از کینه خلاص کنید؟ چگونه آن را انجام دهید؟
کینه چیست؟
کینه بیشتر در نتیجه اختلاف بین برنامه های ما و واقعیت بوجود می آید. انتظارات فریب خورده موجب ادعاهای ناخودآگاه نسبت به جهان پیرامون و افراد می شود. رنجش نارضایتی از وقایع یا شخص خاصی ، وضعیت اجتماعی ، شکل ظاهری و به طور کلی آنها است - زندگی که در آن ، همانطور که به نظر شخص آزرده می رسد ، کالای مورد نیاز او به اندازه کافی نیست: عشق ، گرما یا چیزهای مادی دیگر - پول ، راحتی ، موفقیت ، بسیار قدردانی شده است.
منفی به شخص یا گروه خاصی از افراد معطوف می شود و به طور معمول منجر به درگیری بیرونی می شود یا به "خود خواری" منجر می شود. کینه ای که از خارج بیان می شود ، ناگزیر به بیگانگی ، از بین رفتن روابط با عزیزان ، از بین رفتن روابط ، رسوایی ها منجر می شود.
کینه ای که در سکوت تجربه می شود عواقب جدی کمتری را در پی ندارد: شروری که به سمت درون هدایت می شود ، به عنوان یک قاعده منجر به بی ثباتی روانی ، اختلالات روانی و بیماری های جسمی می شود.
از نظر جسمی ، فردی که جرمی را تجربه می کند ضعیف می شود ، کمتر مقاوم می شود ، در برابر بیماری آسیب پذیر می شود. روان نیز رنج می برد: شکایت های مزمن می تواند منجر به افسردگی ، به حالت وسواسی شود. پزشکان اظهار می کنند که حساسیت بیش از حد می تواند منجر به روان پریشی شیدایی-افسردگی شود. از نظر پزشکان ، پیامد جدی دیگر می تواند سرطان باشد. در حالت رنجش ، کار مغز مختل می شود ، ادراک تحریف می شود و ایمنی بدن کاهش می یابد.
فرد آزرده نمی تواند به طور سازنده فکر کند ، کاملاً کار کند ، از زندگی لذت ببرد ، "همه چیز از دست او می افتد" ، او می تواند توسط شکست ها مورد آزار قرار گیرد. حتی احساس عشق ، آلوده به کینه ، به یک وابستگی دردناک ، وابستگی "لعنتی" فرد آزرده به مجرم تبدیل می شود و با گذشت زمان می تواند به یک نفرت واقعی تبدیل شود.
کینه به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف
ویژگی دیگر کینه توجیهی تمایل به دستکاری است. معمولاً از کینه توزی به عنوان سلاحی روانی در روابط استفاده می شود تا فرد احساس گناه کند. به لطف پشیمانی ، ناشی از همدردی یا ترحم ، فرد انعطاف پذیرتر می شود و بیشتر اوقات آنچه را می خواهیم به ما می دهد. درست است ، گاهی اوقات فقط به صورت رسمی به آنچه می خواهیم می رسیم.
دستکاری زیاد با کینه منجر به از بین رفتن صداقت در رابطه می شود. دیر یا زود لحظه ای فرا می رسد که یا آنچه را که می خواهیم به آن دست یابیم به ما داده می شود ، گویی که می خواهیم از ادعاهای آزار دهنده خلاص شویم - یا آنها دیگر در برابر توهین واکنش نشان نمی دهند ، و آنها را فقط متوجه نمی شوند. اغلب اوقات ، چنین رابطه پریشانی به سادگی پایان می یابد و احساسات از بین می روند.
چگونه می توان بر کینه غلبه کرد؟
از احساسات پرهیز کنید. تصور کنید که با سو ab استفاده کننده مکان را عوض کرده اید. سعی کنید آن را درک کنید. شاید فرد حتی از مشکلات شما آگاه نباشد و نه خواب و نه روح ، همانطور که می گویند ، نمی داند که آزرده شده اید؟ آیا بی ادبی او ناشی از درد شخصی بوده است؟ یا شاید شما ندانسته این درد را ایجاد کرده اید؟
سعی کنید شرایط ، افراد اطراف خود را - مسلم بدست آورید. به این فکر کنید که چه چیزی می تواند بهبود یابد ، و چه چیزی را می توانید تحمل کنید؟
به یاد داشته باشید: شما نمی توانید زندگی خود را با تلاش برای تغییر اطرافیان بهبود بخشید. فقط با تغییر نگرش به زندگی و مردم ، از طریق پیشرفت خود ، می توانید کیفیت روابط را تغییر دهید. به عبارت دیگر ، اگر خود را به سمت بهتر تغییر دهید ، نگرش نسبت به شما تغییر خواهد کرد.
گاهی اوقات کینه توجیه پذیر است. آیا توسط یکی از دوستان یا عزیزانتان تحقیر شده اید ، مورد اهانت قرار گرفته اید؟ ممکن است در عزت نفس خودتان مشکل داشته باشید.یا قرار دادن مجرم در جایگاه مجرم ، آشکارا نشان دادن نگرش منفی وی - یا قرار دادن یک مانع محافظتی بین مجرم و خودش ضروری است. بعضی اوقات بهتر است که به طور کامل چنین رابطه ای پایان یابد - البته اگر در مورد اقوام نزدیک ، فرزندان ، والدین صحبت نکنیم.
چرا یادگیری بخشیدن احساسات آسیب دیده مهم است؟
در حالت رنجش ، فرد احساس می کند بیمار است. و این احساس به یک دلیل بوجود می آید. کینه یکی از بیماری های معنوی است ؛ در واقع این یک بیماری روانی است. اگر اجازه دهید رشد کند ، عواقب آن بسیار ناخوشایند خواهد بود.
بخشش تنها درمان بیماری دردناکی است که در آن فرد به دلیل کینه در آن غوطه ور است. بخشش به معنای کنار گذاشتن انتقام است ، از نارضایتی ، برای انتقال انرژی به یک کانال خلاق - برای بازگرداندن روابط دوستانه و اعتماد. وقتی انرژی زندگی با علامت مثبت کار می کند ، خلق و خو بهبود می یابد ، بهزیستی جسمی تقویت می شود.
یادگیری بخشش امری ضروری است. بخشش خود را در رابطه با مجرم به عنوان یک نعمت در نظر نگیرید: شما یک خبیث هستید - و من یک مقدس هستم. اول از همه ، شما به بخشش نیاز دارید تا انرژی مخرب کینه ، زندگی شما را از بین نبرد.
نگه داشتن کینه ، همراه داشتن انبوهی از ادعاهای نارضایتی خود به معنای ارزش ندادن برای زندگی خود و کسانی که رفتار خوبی با ما دارند ، است. کینه باعث دفع ، سرزنش کردن ، تحریک ادعاها می شود و بهترین ادعاهایی را که حتی افراد بسیار نزدیک را نیز به هم پیوند می دهد از بین می برد. افراد لمس دوست خود را از دست می دهند ، آنها در کار دوست ندارند. و این تعجب آور نیست: چه کسی این واقعیت را دوست دارد که او بی وقفه "تنش" کند؟ در نارضایتی های خود ، راحتی در رابطه را از خود و کسانی که از آنها رنجیده اند محروم می کنیم.
خوب است اگر شما یک دوست متعادل و خردمند داشته باشید که از روح شما حمایت کند و شما را از افکار سنگین و انتقام جویانه دور کند. شکایت در مورد توهین به دوستانی که فقط احساسات را برانگیخته می کنند ، از شما پشتیبانی نمی کند بلکه از منفی بودن شما پشتیبانی می کند ، کاملاً غیرممکن است. این فقط وضعیت روانی وخیم را تشدید می کند و درگیری را که تجربه می کنید ، تشدید می کند.
کینه یک خصومت نهفته یا آشکار است. با بخشش ، فرد درونی از برخورد خصمانه چشم پوشی می کند. اگر بخشیدن تخلفات دشوار است و آنها شما را فرسوده کرده اند ، باید فکر کنید: آیا روح و روان همه چیز خوب است؟ شاید شما باید به یک روانشناس مراجعه کنید و اگر معتقد هستید ، از کلیسا مشاوره بخواهید.