علائم والدین سمی

فهرست مطالب:

علائم والدین سمی
علائم والدین سمی

تصویری: علائم والدین سمی

تصویری: علائم والدین سمی
تصویری: والدین سمی - رفتار سمی والدین که زندگی فرزندشان را نابود میکند 2024, نوامبر
Anonim

بسیاری از افرادی که پدر و مادر می شوند تصور مبهمی از فرزندپروری دارند. این در مدارس تدریس نمی شود ، در رسانه ها چیز کمی در مورد آن گفته می شود و همه دانشگاه ها موضوعات مرتبط با آموزش را نمی خوانند. بنابراین ، در تلاش برای مهار کودکان و تحمیل جهان بینی خود به آنها ، برخی از بزرگسالان از روش های خشونت روانی واقعی پرهیز نمی کنند. به این افراد والدین "سمی" گفته می شود.

علائم والدین سمی
علائم والدین سمی

شایان ذکر است که همه افراد مستعد اقدامات اشتباه هستند. بنابراین ، قبل از برچسب زدن به شخصی به عنوان یک فرد "سمی" ، ارزش این را دارد که بفهمید اینطور است. اگر مادر یک دختر 14 ساله او را ممنوع کند که یک شب به دنبال پیاده روی در کنار مردان بزرگسال برود ، به سختی می توان او را "سمی" خواند. اگرچه این دختر بسیار 14 ساله سعی خواهد کرد همه اطرافیان و خودش را متقاعد کند که مادرش "سمی" و یک هیولای واقعی است.

والدین "مسموم" زندگی فرزندان خود را مسموم می کنند ، به آنها سیگنال های متناقضی می دهند ، پس از برقراری ارتباط با خود پوچی و تمایل به ترک زندگی در یک سیاره دیگر ، آنها را ترک می کنند.

تصویر
تصویر

علائم والدین سمی

والدین "سمی" با تحقیر و بدرفتاری با فرزندان خود ضربه روانی وارد می کنند. با این حال ، آنها همیشه این کار را آگاهانه انجام نمی دهند. والدین "سمی" تعدادی علائم دارند که به راحتی قابل شناسایی هستند:

  1. حملات عاطفی مداوم از طرف والدین. در چنین خانواده هایی ، کودکان با چرخاندن کلید در قفل درب ، حال و هوای والدین خود را تعیین می کنند. پس از همه ، اگر مادر یا پدر روحیه بدی داشته باشند ، پس تمام این عصبانیت و منفی ، مانند یک سونامی ، مانند موج به کودک ضربه می زند. کل زندگی چنین کودکانی از طرف والدینشان پر از استرس روانی ، اضطراب و "مغز خوردن" است. در عین حال ، حتی تلاش برای ابراز مهربانی و مراقبت از سوی چنین والدینی باعث ترس و بی اعتمادی کودک می شود. سپس والدین اغلب عبارت مورد علاقه خود را می گویند: "من سعی می کنم همه کارها را برای شما انجام دهم ، اما از طرف شما هیچ عشق و سپاس وجود ندارد."
  2. تلاش برای دوست شدن با کودک ، به طور مداوم اعتماد او را تضعیف می کند. وقتی والدین با فرزندانشان دوست هستند بسیار عالی است. اما دوستی نیز مسئولیت دارد. والدین "سمی" در ابتدا با تمام توان سعی می کنند با فرزندانشان دوست شوند ، با استفاده از عباراتی مانند "شما به من چیزی نمی گویید" ، "هیچ کس نزدیکتر از پدر و مادر خود نیستید" ، "دوستانی که واقعاً عزیزتر از شما هستند والدین؟" و غیره. اما فقط باید یک راز را به صورت مخفیانه به فرزندشان بگوید ، بنابراین این موضوع بلافاصله به فرصتی برای بحث با اقوام یا شوخی های مختلف احاطه شده توسط افراد آشنا تبدیل می شود. پس اگر هر تلاشی برای باز کردن روح خود به چاقویی در پشت تبدیل شود ، چگونه می تواند به والدین اعتماد کند؟
  3. خواسته های زیادی برای موفقیت در آینده کودکان ، تحمیل شده با تحقیر. چنین والدینی فقط نتایج بالایی را از فرزندان خود می خواهند. آنها باید دانش آموزان ممتاز ، برندگان المپیاد ، قهرمان باشند. در عین حال ، همه دستاوردها توسط آنها بدیهی تلقی می شود. چنین والدینی به فرزندشان که مدال طلا را بدست آورد نمی گویند "آفرین ، تو لیاقتش را داری!" آنها خواهند گفت: "حداقل در جایی که به هم نریخته اید!" در چنین خانواده هایی ، کودک مجبور است از راه خود دور شود تا به خانواده خود ثابت کند که بازنده نیست.
  4. "تحقیر انگیزه" و کمبود کمک. والدین "سمی" مطمئن هستند که اگر بگویند پسرشان لال است ، پس او به شدت می خواهد باهوش شود. مادری که دائماً به دخترش می گوید زشت و چاق است ، مطمئن است که این انگیزه بزرگی برای نظم بخشیدن به خودش خواهد بود. اما هنگامی که دختر تصمیم می گیرد رژیم بگیرد و در سالن ورزشی ثبت نام کند ، همه اینها با خصومت درک می شود: "همه این رژیم ها بی معنی است ، شما باید درست غذا بخورید ، بنابراین او سریع نشست و کاسه سوم سوپ!"
  5. تلاش برای تبدیل شدن کودک به یک شاهد و شرکت کننده در یک درام شخصی. این والدین دوست دارند فرزندانشان را به مشکلات روابطشان اختصاص دهند.مادر و پدر که در آستانه طلاق قرار دارند و هرگز در پرواز با هم ازدواج کردند ، اغلب به فرزندشان یادآوری می کنند که این او بود که منشأ همه مشکلات شد. مادری تنها که سعی می کند با دوست پسر بعدی اش خوشبختی پیدا کند ، مدام یادآوری می کند که اگر کودک نبود ، او مدتها خوشحال بود. در همان زمان ، دائماً به دخترش یادآوری می کند که همه مردان (از جمله پدرش) نماینده آرتیوداکتیل ها هستند.
  6. الزام به دنبال دستورالعمل های خود با انتقال مسئولیت اجرای آنها به کودکان. چنین والدینی نقش استاد سرنوشت فرزندان خود را بازی می کنند ، من همیشه می دانم که چگونه و چه کاری باید انجام دهند. اما اگر دستورالعمل بعدی کودک ناگهان اعتراف به شکست کند ، والدین "سمی" تقصیر را متوجه او نمی کنند ، به یک مجری ساده تبدیل می کنند: "خوب چه ، من اینطور گفتم. شما باید سر خود را روی شانه های خود داشته باشید! " در عین حال ، عدم رعایت این مصوبات برای روان کودک هزینه بر خواهد بود ، زیرا "والدین فقط بهترین ها را می خواهند" ، "شما باید به حرف والدین گوش دهید ، زیرا آنها تجربه بیشتری دارند" و "اگر شما گوش ندهید ، از تمام زندگی پشیمان خواهی شد."
  7. کمک به شما در مورد سرزنش برای پذیرش آن. والدین مسموم دائماً كمكهایی را ارائه می دهند كه فرزندانشان واقعاً نیازی به آن ندارند. اما اگر کودکان از این کمک های بی مورد خودداری کنند ، در عوض دسته ای از سرزنش ها و کینه ها را دریافت می کنند. اگر بچه ها منصرف شوند و با این وجود این خدمات غیرضروری را بپذیرند ، در عوض آنها دسته دیگری از سرزنش ها را دریافت می كنند: "نگاه كنید ، چنین پیشانی سالم است ، اما بدون كمك والدین نمی توانید این كار را انجام دهید."
  8. تلاش مداوم برای به زنجیر کشیدن آنها به خودشان. به محض اینکه کودک بزرگ شد و فهمید که می تواند به طور مستقل زندگی کند و مهمتر از همه ، والدین خود را از این تصمیم مطلع سازد ، بلافاصله 1000 سرزنش درباره چگونگی کنار گذاشتن والدین خود را که بسیار ناسپاس است می شنود: در عوض ممنون من آماده هستم که پدر و مادرم را اینگونه ببرم و رها کنم! خائن!" اما به محض اینکه کودکان بزرگسال موافقت کردند که با والدین خود زندگی کنند ، بلافاصله شروع به سرزنش کردن آنها با یک تکه نان و متر مربع می کنم. والدین "سمی" با تمام وجود سعی می کنند کودک را در خانه نگه دارند ، به طوری که حتی در 30 و 40 سالگی او ساکت و مطیع باشد.
  9. تبدیل کودک به عروسک مطیع. والدین "سمی" همیشه بهتر می دانند که چگونه کودکان خود را بهتر بپوشند ، چه موسیقی را دوست داشته باشند ، چه فیلم هایی را باید تماشا کنند ، در اوقات فراغت خود چه کاری انجام دهند ، چه حرفه ای باید بگیرند ، چه کسی ازدواج کند ، کجا کار کند ، چگونه زندگی کند ، چه زمانی و چند فرزند در عین حال ، آنها مطمئن هستند که وظیفه فرزندانشان گوش دادن به حرف والدین ، سکوت و انجام آنچه می گویند است.
تصویر
تصویر

چگونه خود را از سمیت والدین محافظت کنیم؟

حتی کودکان بزرگسال نیز همیشه موفق به قطع روابط "سمی" با والدین خود نمی شوند. با این حال ، روانشناسان برای محافظت از خود در برابر تأثیر "سمی" والدین خود ، چندین توصیه ارائه کرده اند:

  • والدین خود را همانگونه که هستند بپذیرید. والدین سمی تغییر نمی کنند. با این حال می توانید نگرش خود را نسبت به گفتار و کردار آنها تغییر دهید.
  • بدانید كه كودكان در مسمومیت والدین خود مقصر نیستند. والدین کاملاً مسئول رفتار خود هستند.
  • اگر کودکان مجبورند زیر یک سقف با والدین "سمی" زندگی کنند ، توصیه می شود آنها راهی پیدا کنند تا منفی را از خود دور کنند. این می تواند حضور در محافل نقاشی ، رقص ، بازی موسیقی یا ورزش باشد.
  • سعی کنید ارتباطات را به حداقل برسانید. شما نباید والدین خود را به طور کامل کنار بگذارید ، اما برقراری ارتباط با آنها به ضرر سلامتی شما نیز ایده خوبی نیست.
  • تجربه خود را جمع کنید. شما نباید کاملاً قانون "والدین بهتر می دانند که فرزندانشان به چه چیزی نیاز دارند" را دنبال کنید. هر شخص حق دارد که خودش تصمیم بگیرد که چه کاری انجام دهد ، در نتیجه "دست اندازهای" خودش را پر می کند.
  • برای دفع منابع خود: زمان ، پول بدست آمده و انرژی.
  • منافع خود را فدای هوس و هوس پدر و مادر خود نکنید.
  • جداگانه و طبق قوانین خود زندگی کنید.

به طور جداگانه ، باید توجه داشت که در صورت شرایط سخت زندگی ، ارزش دارد که از روانشناسان حرفه ای کمک بگیرید. در روسیه ، این اقدام هنوز رایج نیست و اغلب شک و تردید را برمی انگیزد ، با این حال ، کمک روانشناختی به موقع به شما امکان می دهد نه تنها پیامدهای روانشناختی مسمومیت والدین را به حداقل برسانید ، بلکه در زندگی فرزندان خود نیز به چنین شخص ناخوشایندی تبدیل نشوید.

توصیه شده: