شخصی به دنبال معنی زندگی است و شخصی برای خود اهدافی تعیین می کند و آنها را محقق می کند. داشتن یک هدف برای تحرک باورنکردنی مردم شناخته شده است. آنها دیگر در اطراف سرگردان نیستند ، به این فکر نمی کنند که با شب رایگان خود چه کنند. آنها وظیفه ای دارند که می توانند هر وقت آزاد را سپری کنند.
مراحل هدف گیری
قبل از اینکه به دنبال سوزن در انبار کاه باشید ، بهتر است ناحیه ای را که احتمال یافتن آن بیشتر است ، مشخص کنید. در مورد اهداف نیز همینطور است. تعیین کنید که در کجا قوی هستید. با کمترین تلاش یا کم تلاش ، چه کاری انجام می دهید؟ آن را بنویسید.
بعد ، یک لیست دیگر ایجاد کنید. در حال حاضر باید چیزی وجود داشته باشد که شما آن را دوست داشته باشید ، حتی اگر به هیچ وجه موفق نشوید. تهیه این لیست معمولاً دشوارتر است ، زیرا افراد معمولاً بلوكهای روانشناختی را برای خود قرار می دهند در صورتی كه مشكلی برایشان پیش نمی آید یا دیگران از این نوع فعالیت انتقاد می كنند.
به عنوان مثال ، از کودکی در نقاشی مهارت داشتید ، اما والدینتان به شما گفتند که هنرمندان بیش از حد می نوشند و از دستی به دهان زندگی می کنند. شما عاشق کشیدن هستید ، اما خود را از انجام این کار در جایی بسیار عمیق از ذهن خود منع می کنید ، بدون اینکه حتی این لحظه را متوجه شوید. در اینجا حسادت می تواند چراغ راهنمایی خوبی باشد. به خاطر داشته باشید که به چه کسی حسادت می ورزید. واقعیت این است که حسادت چنان احساس باستانی و عمیقی است که می تواند بر هر بلوک روانشناختی غلبه کند.
بیایید بگوییم دوست جدید شما به شما گفت که در حال حاضر او در حال ساخت یک پروژه موتور است که تقریباً مصرف سوخت را به نصف می رساند. و سپس چنین حسودی را احساس کردید! این احساس به نوعی به شما یادآوری می کند که مواردی برای شما جالب است که انجام نمی دهید. ضمناً ، درک علل واقعی حسادت ، کنار آمدن با آن را آسان می کند.
سپس به این فکر کنید که چرا قرار است در طولانی مدت به هدف خود برسید. آیا می خواهید مشهور شوید؟ یک میلیارد؟ چیز زیبایی ایجاد کنید؟ به توسعه بشریت کمک می کنید؟ این برداری است که به شما امکان می دهد در حین تحقق هدف خود در مسیر خود باشید.
اکنون همه لیست ها را تجزیه و تحلیل کنید. سعی کنید محل تلاقی آنها را پیدا کنید. آنچه را که به آن علاقه دارید ، کاری که می توانید با استعدادها و توانایی های خود انجام دهید پیدا کنید و این به شما امکان می دهد به هدف جهانی خود برسید و در پایان رضایت خاطر شما را فراهم می کند.
درک آن مهم است
شما فکر می کنید که به یک هدف نیاز دارید. نقاط قوت و ضعف آنها را تجزیه و تحلیل کرد ، خواسته های آنها را آشکار کرد. در طی این کار ، شما تقریباً توانستید جهت را تعیین کنید و حتی ممکن است اهداف کاملا مشخصی را برای خود تعیین کنید. اما برای این واقعیت آماده باشید که همه چیز در حال تغییر است و این تنها چیزی نیست که در اطراف شماست بلکه خودتان نیز هست. شما باید اهداف خود را اصلاح کنید ، خلاصه کنید ، متن را تغییر دهید و آنچه را که برنامه ریزی کرده اید اصلاح کنید. شما پیشرفت می کنید ، اهداف شما با شما رشد می کنند. باور اینکه می توانید یک بار و برای همیشه اهدافی را برای خود تجویز کنید اساساً اشتباه است.
آماده باشید که جستجوی آنچه واقعاً دوست دارید کمی تأخیر بیفتد. همه مردم خود را به خوبی نمی شناسند. فقط می توانید بفهمید که در مراحل کار کدام اهداف برای شما بهترین هستند. یافتن هدف واقعی خود اغلب دشوارتر از دستیابی به آن است. اما ، اگر شروع به جستجو کردید ، مطمئن باشید که به آنچه می خواهید می رسید. تسلیم نشوید و با دقت به صدای درونی خود گوش دهید.