همانطور که می دانید بسیاری از موارد به احساسات فرد بستگی دارد. و در متن لکنت ، احساسات به حق یکی از نقش های اصلی را بازی می کنند.
شرایطی را تصور کنید که یک فرد لکنت زبان می خواهد حرفی بزند و موفق نمی شود یا خیلی بد صحبت می کند. او می خواهد اندکی بیان کند ، اما برخی از سردرگمی ها ایجاد می شود. این وضعیت به طور طبیعی باعث ایجاد تعدادی از احساسات منفی می شود که همیشه بدون هیچ اثری از بین نمی روند.
بیایید واکنش های کلی را تعیین کنیم ، آنها را به طور مشروط به دو قسمت تقسیم کنیم: احساساتی که به شدت و به سرعت از بین می روند و احساساتی که به طور نهفته تقریباً همیشه وجود دارند و به تدریج و به طور نامحسوس جمع می شوند. نوع اول شامل تحریک ، کینه ، طغیان پرخاشگری است (به عنوان مثال ، آنها می گویند که آنها می خواستند همه چیز را در جهان لعنت کنند ، در زیر زمین قرار بگیرند) ، و غیره نوع دوم شامل عدم رضایت از خود ، سرنوشت ، نقص فرد (ادعاها و غیره) است.)
البته تقسیم ما مشروط است. به عنوان یک قاعده ، شرایط ناخوشایند باعث بروز هر دو احساسات می شود. با ظهور چنین احساساتی ، حداقل دو راهی وجود دارد که وجود بعدی آنها می تواند طی شود.
راه اول - احساسات در عمل بیان می شود و به گونه ای زندگی می کند و بدون هیچ اثری از بین می رود. به عنوان مثال ، آنها سر ما فریاد زدند - ما به ورزشگاه می رویم ، یک گلابی را چکش می زنیم و تحریک ما "از بین می رود". یا اینکه به خود اجازه می دهیم این احساس منفی را احساس کنیم و آن را به نوعی بیان کنیم و بعد از مدتی به خودی خود منسوخ شود. در هر صورت ، احساسات تغییر شکل داده و به ما آسیب نمی رساند.
راه دوم: فرد احساسی را در اعماق خودش قفل می کند و اجازه نمی دهد آن احساس شود ، به خودش اجازه نمی دهد آن را زندگی کند. و در این حالت ، به درون شخص می رود (نسبتاً صحبت می کند ، در حوزه ناخودآگاه قرار می گیرد) و شروع به کنترل او می کند ، یعنی برنامه ریزی برای موقعیت های مشابه وضعیتی که این احساسات ظاهر می شود. و در اینجا یک حلقه معیوب ایجاد می شود: وضعیت شکست احساسات خاصی را برمی انگیزد ، و آنها ، بدون دریافت اجازه ، موقعیت های جدید و به همان اندازه ناخوشایندی را ایجاد می کنند.
متأسفانه ، کسانی که لکنت دارند غالباً مسیر دوم و غیرمولد را دنبال می کنند. در متن لکنت ، اینطور به نظر می رسد: وضعیت نارسایی گفتار باعث شیوع احساسات منفی می شود که تفکیک طبیعی خود را پیدا نمی کنند و در داخل آن قفل شده اند ، و پس از ورود به داخل ، شروع به ایجاد موارد زیر می کنند:. همان دور باطل.
متأسفانه ، چنین لحظاتی تمایل به جمع شدن دارند و در بدترین حالت ، لکنتی برای چندین سال یا چند دهه ، توشه بزرگی از این "خوب" را جمع می کند. اما همه چیز بد نیست. خوشبختانه ، ما مکانیسم های زیادی برای پاکسازی ناخواسته های عاطفی غیر ضروری داریم.
تقریباً در هر سنت کشت ، روش ها و تکنیک هایی برای خلاص شدن از آن وجود دارد. بیایید مواردی را که در رابطه با مشکل لکنت زبان مرتبط هستند را در نظر بگیریم.
1. اول ، شما باید حلقه معیوب را بشکنید: وضعیت - احساسات - وضعیت. این آسان نیست ، اما ابتدا باید چنین موقعیت ایدئولوژیکی را اتخاذ کنید که در آن در حالت خرگوش در مقابل فشار آور بو قرار نگیرید و در هر مورد از نقص گفتار ، دسته ای از احساسات منفی ایجاد کنید.
شما باید موضعی را اتخاذ کنید که در آن مهم نیست که چه اتفاقی بیفتد ، با آرامش حل وضعیت را در پیش بگیرید. از آنجا که احساسات منفی را به درون خود اضافه نمی کنید ، عاملی که در واقع باعث ایجاد نقص در گفتار می شود کاهش می یابد.
این گفته آسان تر از انجام است. چنین تجدید نظر گاهی ماهها به طول می انجامد. یکی از راه های انجام این کار ژورنالینگ است.
شما یک ورق کاغذ خالی برداشته و با دو خط عمودی آن را به سوم تقسیم می کنید. در ستون اول وضعیت را توصیف می کنید (ممکن است خیلی دقیق نباشید) ، در ستون دوم - واکنش و احساسات خود را. در ستون سوم ، می نویسید که چگونه می خواهید به چنین شرایطی واکنش نشان دهید.
مثلا:
من به شدت عصبانی شدم به فروشگاه - من می دانم چه می دهم
و من ریختم و آزرده خاطر شدم ، ارزش بیش از حد
روی پایش اگرچه درک کرد که این وضعیت و
آنها از این پس من را نخواهند
آزردن این
آرام تر
این یک متن تقریبی است ، در ستون سوم می توانید آنچه را که بیشتر به شما مناسب است انتخاب کنید. به تدریج قادر خواهید بود خود را دوباره برنامه ریزی کرده و با آرامش و وقار بیشتری به موقعیت های مشکل پاسخ دهید. این کار روزانه 10-20 دقیقه طول می کشد.
ما فقط جلوی احساسات منفی تازه را گرفتیم ، اما با کسانی که قبلاً در ما جمع شده اند چه کنیم؟
2. انجام روان درمانی فردی با یک متخصص واجد شرایط بسیار مفید است. به خصوص اگر به بهبودی شکایت های دوران کودکی کمک کند.
3. برای کار کردن و از بین بردن احساساتی که عمیقاً در ما گیر کرده اند ، می توانید به طور مداوم (چند بار در روز) یک دفترچه یادداشت داشته باشید ، و تجربیاتی را که در طول روز ظاهر می شوند توصیف کنید یا به طور خاص آن رویدادهایی را که دردناک بودند یادآوری کنید ، و خاطرات خود را بنویسید ، این احساسات و تجربیات خود را نشان می دهد.
4- انجام ورزشهای پرخاشگرانه بسیار مفید است ، بنابراین خوب است که از شر احساسات تازه و بیان نشده خلاص شوید.
5. از نظر من ، کار بسیار عمیق در آماده سازی برای موقعیت های گفتاری "فوق پیچیده" انجام می شود. به عنوان مثال ، شما فردا یک سخنرانی دارید. اگر در این زمینه مشکلی دارید ، به احتمال زیاد احساسات و نگرانی های سرکوب شده زیادی در مورد صحبت در جمع جمع کرده اید. شاید قبلاً یک تجربه منفی وجود داشته باشد. همین احساسات سرکوب شده است که شما را برای تکرار تجربیات منفی قدیمی برنامه ریزی می کند. و اگر آنها را قبل از خود رویداد تجربه کنید ، چیزی برای برنامه ریزی شما برای تکرار نتیجه ناخوشایند وجود نخواهد داشت (یا احتمال آن به طور قابل توجهی کاهش می یابد).
شما باید بنشینید ، آرام باشید و خیلی آرام عملکرد آینده را با تمام جزئیات مرور کنید. گزینه های مختلف زندگی کنید. بدترین حالت را احساس کنید - احتمالاً ممکن است این اتفاق بیفتد. بدترین چیز را تصور کنید: هیچ مشکلی برای شما پیش نمی آید ، فقط تردید ظاهر می شود ، مخاطبان که گیج می شوند ، شروع به نگاه کردن می کنند ، کسی شروع به حدس زدن در مورد "مشکل کوچک" شما می کند ، کسی در حال حاضر آرام آرام خنده می گیرد. اکنون به احساسات خود روی آورید. چه احساسی دارید؟ کینه ، تحریک ، طغیان خشم ، تحقیر؟ بگذارید چیزی که بیشتر از همه می ترسید ظاهر شود. اگر به خود اجازه دیدن این احساسات را داده اید ، در حال حاضر تعداد آنها کمتر است. احساس وقتی بیان می شود که فرد اجازه عبور از او را می دهد ، اگرچه ممکن است کمی دردناک باشد.
می توانید با نوشتن احساسی که پیش از این دارید ، به خود کمک کنید (گرچه این کار ضروری نیست). گاهی لازم است چنین شرایطی را چندین بار یا ده ها بار تجربه کنید تا دیگر باعث وحشت و احساسات منفی شدید نشوند. البته ، باید به یاد داشته باشید که روند آزادسازی عمیق ترین احساسات می تواند طولانی باشد. همه چیز بار اول اتفاق نمی افتد. این فرایند به زمان و کار نیاز دارد.
برات آرزوی موفقیت میکنم.