ترس یک احساس اساسی است که تأثیر بسیار شدیدی در زندگی فرد دارد. مقابله با آن دشوار است ، اما تقریباً همیشه لازم است ، زیرا اثر فلج آن می تواند عواقب ناخوشایندی را به همراه داشته باشد.
ارزیابی وضعیت شما
اول از همه ، شما باید به یاد داشته باشید که چرا به چه چیزی احتیاج دارید و چه احساساتی به فرد می دهد. به هر حال ترس یک تجربه ، احساس ، احساس است. فقط یکی از بسیاری احساسات واکنشی به انطباق یا ناسازگاری واقعیت با انتظارات و نیازها است ، ارزیابی آنچه اتفاق می افتد. احساسات با انرژی و عملکرد بدن را برای رفتاری که مناسب این ارزیابی باشد آماده می کنند.
برای غلبه بر ترس باید اقدامات مختلفی انجام شود. ابتدا باید متوقف شوید ، به خود و احساسات خود (از جمله بدنی) گوش فرا دهید. واکنش های بدن است که تشخیص دقیق احساسات را امکان پذیر می کند.
اگر ترس را تجربه می کنید ، به این معنی است که چیزی در محیط شما توسط بدن شما به عنوان چیزی خطرناک برای سلامت ذهنی یا جسمی شما درک یا شناخته می شود. این را درک کنید ، خود را آرام کنید ، به اطراف خود نگاه کنید و وضعیت را با ذهن خود ارزیابی کنید. بر اساس این ارزیابی ، شما باید تعیین کنید که توسعه این وضعیت خطرناک را می خواهید ، چه تحولی را می توانید انتظار داشته باشید ، دقیقاً چه کاری باید انجام دهید.
اقدام به! ترس را بدرقه می کند
پس از ارزیابی وضعیت از هر طرف ، با درک توانایی های خود ، اقدام کنید. به طور کلی ، به محض این که شروع به انجام کاری کنید ، تغییر وضعیت ، جنگ ، ترس از بین می رود ، زیرا از یک حالت منفعل و منتظر ، به یک حالت فعال تبدیل می شوید. به یاد داشته باشید که وضعیت متغیر را ارزیابی کنید.
واقعیت این است که افراد به ندرت احساسات خود را کاملا درک می کنند. در دوران کودکی ، احساس بسیاری از افراد در یک منطقه خاص ممنوع است. پسران از ترس ممنوع است ، دختران نیز از عصبانیت منع شده اند. سرکوب احساسات به هیچ چیز خوبی نمی انجامد. به خصوص با توجه به اینکه این سرکوب به شما اجازه نمی دهد واکنش های خود را به درستی ارزیابی کنید ، یک اقدام را انتخاب کنید.
وقتی ترسیدید ، تمام تلاش خود را بکنید تا شرایط را به دست خود بگیرید. وقتی احساس کردید که شرایط را کنترل می کنید ، ترس از بین می رود.
وقتی صحبت از ترس وسواسی و مزاحم می شود ، مهمترین چیز در اینجا اقدام است. تلاش برای تجزیه و تحلیل این نوع ترس فقط باعث افزایش آن می شود. بنابراین ، باید متوقف شوید ، چند نفس عمیق بکشید و شروع به کار کنید ، مثل اینکه از مراحل متوسط فاصله بگیرید. شاید خط عمل انتخاب شده از قبل در این مرحله برای شما غیرمنطقی یا غلط به نظر برسد ، در این حالت ، در تغییر آن دریغ نکنید ، اما در نیمه راه یخ نزنید ، شروع به تجزیه و تحلیل آنچه دوباره اتفاق می افتد ، کنید. این به هیچ چیز خوبی منتهی نمی شود ، شما فقط خودتان را بدون هیچ منطقی "باد" می کنید.