این مهارت نسبتاً مهمی است که همه از آن برخوردار نیستند. برای غلبه بر این مانع ، مهم است که درک کنید عدم امکان گفتن "نه" حتی از زمانی که بخواهید از کجا ناشی می شود.
زیرا تنها میل شخصی شما می تواند دلیل عمل یا بی عملی شما باشد. هر چیز دیگری خشونت است ، در هر لفافی که ممکن است توسط کسانی که می خواهند چیزی از ما بگیرند ، بسته می شود. اگر کسی را رد کرده باشید ، هیچ کس حق ندارد شما را خودخواه بداند. یک خودخواه همیشه تحقق آنچه برای او مفید و مهم است را می طلبد ، او فقط به فکر خودش است و فقط برای خودش زندگی می کند. و کسی که از امتناع می ترسد - در واقع ، برای خودش یا دیگران زندگی نمی کند.
اگر نمی توانید کاری را که آنها مجبور به انجام آن هستند نپذیرید و انجام دهید ، این کار را بدون روح و بدون میل انجام می دهید ، این بدان معنی است که شما در حال انجام کارهای بد هستید. شما خود و کسی که از آن درخواست کرده است از این رنج می برید ، یعنی یا هیچ فایده ای ندارد ، یا بسیار کم است ، یا "پوسیده" است. و این به تدریج منجر به نارضایتی ، استرس و کینه دو طرف می شود.
از خود بپرسید: "من چه می خواهم؟" آیا می توانید به این سوال پاسخ دهید؟ آیا شهامت این را دارید که 5 ، 10 ، 100 خواسته و هدف خود را برای امروز ، برای یک ماه ، برای 10 سال بنویسید؟ اگر نه ، شما برای خود زندگی نمی کنید. شما دائما همان کاری را انجام می دهید که دیگران به جای شما تصمیم می گیرند و آنها زندگی شما را کنترل می کنند. بنابراین وقتی به آنها نه می گویید ، همزمان به خودتان بله می گویید. برای شما مهم است؟
اگر شخصی برای خود ارزش قائل نباشد و خود را دوست نداشته باشد ، حتی اگر واقعاً این کار را دوست نداشته باشد ، نمی تواند رد کند. زیرا او معتقد است که دیگران بهتر آنچه را که او نیاز دارد می دانند. بنابراین ، مهم است که درک کنید چه چیزی شما را وادار می کند که موافق انجام کارهایی باشید که نمی خواهید انجام دهید: یک میل صادقانه برای کمک یا تمایل به خوب دانستن؟ گزینه دوم نامطلوب ترین گزینه است: چرا باید خوب بودن خود را ثابت کنید و نشان دهید؟ هر شخص در ابتدا از دیگران بدتر و بهتر نیست و شما هم از این قاعده مستثنی نیستید.
البته ، ما می ترسم که از امتناع آزرده خاطر شویم ، زیرا از کودکی به ما یاد داده شد که مطیع باشیم ، برای دیگران راحت باشیم. ما مدت طولانی این را نشان می دادیم ، اما پرخاشگری در داخل جمع می شد ، همان چیزی است که آنها آن را می خوانند: تجاوز داخلی. یعنی ممکن است از بیرون یک شخص موجودی شیرین و خیرخواه به نظر برسد ، اما در داخل او آتشفشانی خفته دارد که هر از گاهی با طغیان عصبانیت می جوشد. و این بسیار خطرناک است - چنین شیوع در جامعه می تواند منجر به مشاجره ، قطع روابط و عواقب جدی دیگر شود. و برای فردی که پرخاشگری جمع می کند ، همچنین با بیماری های روان تنی همراه است.
برای یادگیری درست گفتن "نه" ، از نظر اخلاقی ، بدون تحریک ، باید بسیار حساس به حرف های خود گوش دهید. خردمندان می گویند صادق بودن با خود بهترین تمرین برای یک شخص است. وقت بگذارید و آن لحظه هایی را که نمی توانستید رد کنید ، به خاطر بسپارید و یادداشت کنید ، اگرچه مخالف این درخواست بودید. نوشتن ضروری است - این مهم است ، زیرا در این لحظه ضمیر ناخودآگاه شما کار می کند ، و به درک عمیق مشکل کمک می کند. و بنویسید که چرا نتوانستید امتناع کنید - می ترسیدید که آزرده خاطر شوید ، جرات نداشتید ، فقط به این دلیل که به این کار عادت داشتید. این تمرین ساده به شما کمک می کند مشکل را درک کرده و ریشه های آن را درک کنید.
1. می توانید به قوانین و اصول خود اعتماد کنید. اگر قرض دادن پول یا رانندگی با اتومبیل در قوانین شما نباشد ، دلیل خوبی برای امتناع خواهد بود. مردم به قوانین احترام می گذارند.
2. برنامه ریزی امور خود. وقتی یک ماه و حتی بیشتر از آن یک هفته پیش رو برنامه ریزی شد ، می توانید به سادگی بگویید که این زمان قبلاً برای شما برنامه ریزی شده است و درست خواهد بود.
3. در مورد احساسات خود در رابطه با درخواست بگویید: این باعث می شود شما ناراحت شوید ، از آن خوشتان نمی آید و موارد دیگر - بسته به دلیل درخواست. به عنوان یک قاعده ، مردم نیز به احساسات احترام می گذارند.
اگر هیچ یک از این تکنیک ها به شما کمک نمی کند ، فکر کنید - آیا شما هم اطرافیانتان "روی سر خود نشسته اید"؟ بیشتر اوقات ، پاسخ مثبت خواهد بود. سپس همه چیز را از ابتدا بخوانید و به درستی فکر کنید که کدام یک از نقاط در شما فرو می رود.
نحوه یادگیری گفتن "نه" در عمل - در مقاله بعدی.