در روانشناسی ، تکنیک "موشک سه مرحله ای" وجود دارد. او کمک می کند تا افکار و احساسات دردناک خود را به شریک ارتباط بیان کند ، در حالی که او را آزرده نمی کند. با کمک "موشک سه مرحله ای" منطق احساسات و افکار خود را به شریک زندگی خود نشان می دهید. برای اعمال موفقیت آمیز آن ، لازم است سه قسمت از پیام خود را به طور مرتب بیان کنید: آنچه می بینید ، چه احساساتی را در شما برمی انگیزد ، در مورد آن چه نظری دارید
دستورالعمل ها
مرحله 1
در هر شرایط متشنج ، برای دستیابی به درک متقابل ، لازم است که با بیان آنچه در ارتباط بین شما و شریک زندگی شما به طور عینی اتفاق می افتد ، شروع کنید. به عنوان مثال ، شما در حال بحث در مورد موضوعی بودید ، و شریک زندگی خود برگشت و رفت. برای شما مهم است که مکالمه را ادامه دهید. بهترین راه برای این کار بیان آنچه اتفاق افتاده است. نکته مثبت این است که برای هر دوی شما واضح است. اگر شریک زندگی شما برگشت و رفت ، پس برای هر دوی شما واضح است.
گام 2
دومین کاری که باید انجام دهید انتقال احساسات است. رفتار یا سخنان همسرتان چه احساساتی را در شما برانگیخت؟ این را با اضافه کردن "پله" دوم به اولین که برای هر دوی شما واضح است ، بگویید. مثلاً می گویید: "برگشتی و رفتی ، به من آسیب زد" ، یا "برگشتی و رفتی و من را عصبانی کرد" یا "برگشتی و رفتی و من را عصبانی کرد." همیشه از مرحله اول شروع کنید. سپس شریک زندگی شما خواهد فهمید که دقیقاً چه چیزی باعث احساسات منفی شما شده است. این مسیر درک متقابل است.
مرحله 3
سومین چیزی که باید بگویید این است که شما درباره آن چه نظری دارید. اغلب ما با دور زدن دو مورد اول ، مستقیماً به این نقطه می پردیم. "شما از من قدردانی نمی کنید! شما به نظر من اهمیتی نمی دهید! تو مرا حساب نمی کنی! منو فراموش کردی! " - اعلام می کنیم. در این لحظه ، شریک زندگی یک سو mis تفاهم را تجربه می کند: چه اتفاقی افتاده و چه اشتباهی انجام داده است؟ همیشه با مرحله اول شروع کنید ، مرحله دوم را به آن اضافه کنید و بعد از آن - مرحله سوم: "شما برگشتید و رفتید. من را عصبانی کرد! چون فکر می کنم نظر من برای شما مهم نیست! " سپس شریک زندگی شما فرصتی برای پاسخگویی دقیق به شما دارد. شاید نظر شما برای او واقعاً مهم نباشد - و این از قبل مسئله دیگری است … یا شاید او به طور ناگهانی از اتاق خارج شد زیرا خودش نتوانست با احساسات کنار بیاید ، یا به نظر او می رسید که شخصی در را می زند.