غالباً اتفاق می افتد كه دستكاران از انتقاد به عنوان تأثیر استفاده می كنند و سپس قربانیان آنها شروع به بهانه گیری می كنند. این تاکتیک خوبی نیست ، شما باید متفاوت عمل کنید.
اول ، شما باید درک کنید که مورد انتقاد قرار می گیرید زیرا موافقت می کنید که با شما چنین رفتاری شود. بر اساس این عقیده است که دیگران حق دارند در مورد شما قضاوت کنند. اینکه دیگران بدانند چه چیزی برای شما بهتر است. اینکه دیگران در واقع بهتر از شما هستند - باهوش تر ، باتجربه تر ، با بصیرت تر. و به همین ترتیب، و غیره. اما آیا این با واقعیت مطابقت دارد؟
در بیشتر موارد مطابقت ندارد. فقط این نگرش نسبت به مردم از کودکی ناشی می شود ، وقتی والدین کودک را متقاعد می کنند که او کوچک و احمق است و چیزی نمی فهمد. این اعتقاد می تواند در طول زندگی برای شخص باقی بماند و او از هر اظهارنظر دیگران رنج می برد.
یک راه توافق است. در کتاب های روانشناسی ، این روش "رفتن به درون مه" یا "ایجاد یک دود سیگار" نامیده می شود.
اگر مه را روی دریا یا دریاچه تصور کنید ، این ماده ای بی وزن است و در عین حال چیزی است که نمی تواند تحت تأثیر قرار گیرد. صداها در آن غرق می شوند ، اشیا در آن قابل مشاهده نیستند. و حتی اگر سنگی به مه پرتاب شود ، بدون هیچ اثری ، بدون تغییر چیزی در حالت طبیعی ، ناپدید می شود.
این حالت نیز باید حالت شما باشد: اگر آنها شروع به انتقاد از شما کنند ، تأثیری در شما نخواهد داشت. این بلافاصله کار نخواهد کرد ، اما با گذشت زمان این مهارت به "من" دوم شما تبدیل خواهد شد.
بیایید یک مثال خاص را در نظر بگیریم - مکالمه بین دو همکار:
- گوش کن ، خوب ، مثل همیشه لباس پوشیدی - در چیزی گشاد …
- بله ، موافقم ، مثل همیشه به نظر می رسم
- من می توانستم چیز دیگری را بردارم ، برازنده تر
- بله ، البته ، من کاملا قادر به انجام آن هستم
- و به طور کلی ، چگونه می توانید به خود اجازه دهید اینگونه به نظر برسید ، این اصلاً زنانه نیست
- بله ، شما درست می گویید ، من فقط به آن فکر می کردم
- فکر می کنم به همین دلیل شما ارتقا پیدا نمی کنید.
- بله ، برای شغل شما به غیر از مغز به چیز دیگری نیاز دارید
در این گفتگو ، یكی حمله می كند و دیگری پاسخی به انتقاد نمی دهد ، بلكه كمتر یك همكار پرخاشگر را مسخره می كند كه با استفاده از دستكاری می خواهد روحیه اش را خراب كند.
توجه - حفظ وضعیت درونی مهم است - باید آرام بماند. آنچه در این زمان برای یک همکارش اتفاق می افتد تجارت اوست. مهم است که درک کنیم او باهوش تر و باتجربه تر از شما نیست. و حتی بیشتر از آن حق ندارد به شما بگوید چگونه لباس بپوشید.
و درک تفاوت بین توصیه های دوستانه و انتقاد مهم است - اینها دو چیز متفاوت هستند و شما فقط با تعبیر صدای خود می توانید آنها را از هم جدا کنید. لحن تظاهر انتقاد است. گفتگوی دوستانه و صریح توصیه دوستی است که بهترین ها را می خواهد.
این درک که هیچ کس حق ندارد نحوه زندگی ما را تعیین کند. با این حال ، این یک دفاع تهاجمی نیست که بتوانید بگویید: "از زندگی من دور باش". این یک فرار برازنده از درگیری ، صرفه جویی در اعصاب و آموزش ارتباطات است که در برقراری ارتباط با عزیزان مفید است.
تنها تفاوت در این است که ما فقط باید حمله یک همکار را دفع کنیم ، اما باید بستگان یا دوستان را نیز درک کنیم ، زیرا آنها اغلب انتقاد می کنند زیرا آنها نمی توانند مستقیماً نوعی درخواست را بیان کنند. اما این یک موضوع جداگانه و بسیار مهم است.