در ظاهر ، رویاها هیچ مشکلی ندارند. با کمک آنها ، یک فرد می تواند با استرس و واقعیت ناخوشایند کنار بیاید ، تخیل پیدا کند و با روحیه مثبت سازگار شود. برای درک اینکه رویاها به کجا منتهی می شوند ، باید جایگاه آنها را در زندگی خود تجزیه و تحلیل کنید.
دستورالعمل ها
مرحله 1
رویاها ابزاری مفید در تعیین اهداف هستند. با کمک آنها ، یک شخص تعیین می کند که زندگی ایده آل خود را چگونه می بیند ، می فهمد دقیقاً چه چیزی را کم دارد و یک برنامه کاری برای آینده تهیه می کند. اما چنین افراد فعالی وجود ندارند ، بلکه خواب بینای خالی هستند. آنها هیچ چیز مفیدی را از خیالات خود جدا نمی کنند و رویاهایشان به طور فزاینده ای غیر عملی می شود.
گام 2
این اتفاق می افتد که رویاها به یک وسواس واقعی تبدیل می شوند. گاهی اوقات شخص نمی تواند بخاطر افکار در مورد زندگی خود بخوابد ، اما برای رسیدن به ایده آل کاری انجام نمی دهد. بنابراین او واقعیت را ترک می کند و دیگر متوجه برخی از نکات نمی شود. اما آنها می توانستند او را به وجد بیاورند ، به او روحیه دهند و خوشحال کنند. به نظر می رسد که به دلیل عادت شناور شدن در ابرها ، رویابین از برخی کالاهای زمینی محروم است.
مرحله 3
رویاها اگر مربوط به آینده نباشند ، بلکه منحصر به لحظه های گذشته باشند ، می توانند به او آسیب برسانند. برخی از افراد دائماً در حال تجزیه و تحلیل زندگی گذشته خود هستند. آنها فکر می کنند که در چه لحظه و دقیقاً عمل به چه روشی ضروری بوده است ، تصمیم می گیرند چه چیزی تغییر کند. وقتی فردی از این طریق با واقعیت جدیدی روبرو می شود ، اولین قدم ها را به سمت افسردگی برمی دارد. گذشته را نمی توان تغییر داد. در این حالت ، پاسخ به این سوال که رویاها به کجا می انجامند - به بن بست - کار دشواری نیست.