خودشیفتگی: روی یک پایه تنها

خودشیفتگی: روی یک پایه تنها
خودشیفتگی: روی یک پایه تنها

تصویری: خودشیفتگی: روی یک پایه تنها

تصویری: خودشیفتگی: روی یک پایه تنها
تصویری: Dr Holakouee , دکتر هلاکویی، شوهرم بدبین و خودشیفته است، در پروسه طلاق هستم ولی اظهار پشیمانی میکنه! 2024, ممکن است
Anonim

در مورد ریشه شخصیت های خودشیفته دو نظریه وجود دارد: والدین در دوران کودکی بیش از حد یا کم به آنها توجه می کنند. کدام یک از اینها درست است؟

خودشیفتگی: روی یک پایه تنها
خودشیفتگی: روی یک پایه تنها

خودشیفتگان از برتری خود اطمینان دارند. آنها از عزت نفس پایداری برخوردار نیستند ، بنابراین دائماً به نفع خود در مورد واقعیت تجدید نظر می کنند. و اگر آنها از نظر دیگران تأیید ارزش خود را دریافت نکنند ، این امر منجر به رشد احساس حسادت و حسادت آنها می شود. یا بهترین هستند یا اصلاً به هیچ چیزی نمی ارزند.

به دلیل عزت نفس شکننده ، کنترل احساسات برای آنها دشوار است: اختلافات کوچک با دیگران آنها را هیستریک می کند. تعجبی ندارد که خودشیفتگی مشکلات بین فردی ایجاد می کند.

مشکل نارسیسوس ، جوانی زیبا از اساطیر یونان باستان ، این نبود که او خود را بسیار دوست دارد ، بلکه این که او شخص دیگری را دوست ندارد. او حتی پوره جذاب را تحقیر می کرد ، و این مجازات را به دنبال داشت: او عاشق نگرش خود در آینه شد.

چگونه یک خودشیفته را در زندگی مدرن تشخیص دهیم؟ بیایید بگوییم شما در یک مهمانی با یک گل نرگس گفتگو می کنید. به محض اطلاع از حرفه شما ، او نحوه کار این حوزه را برای شما توضیح خواهد داد ، حتی اگر تصوری از آن نداشته باشد. یا گزینه دیگری: او شما را با س aboutالاتی در مورد زندگی شخصی یا شغلی شما بمباران می کند ، در حالی که کاملاً علاقه مند به نظر می رسد. با این حال ، در پایان مکالمه ، متوجه می شوید که واقعاً چیزی در مورد صحبت کننده خود یاد نگرفته اید.

علائم اختلال شخصیت خودشیفته:

- یک احساس بزرگ و باشکوه از اهمیت ، اغراق در دستاوردها و استعدادهای خود ،

- عطش تحسین ، - روابط سود محور ،

- عدم همدلی و احترام به احساسات و نیازهای دیگران ،

- حسادت ، یا اعتقادی که آنها به او حسادت می کنند ،

- استکبار ،

- اعتقاد به انحصارطلبی و تمایل به یکسان بودن با افراد قابل توجه ،

- تخیلات قدرت ، موفقیت ، زیبایی یا عشق ایده آل

خودشیفتگی دو نوع است. اولی کاملاً در اهمیت خود جذب می شود ، منحصر به فرد بودن خود را نشان می دهد و احساس تحسین می کند. مورد دوم از نظر اجتماعی خوشایندتر است ، اما در عین حال آسیب پذیر است. وی با احساس شرم و افزایش حساسیت نسبت به انتقاد و طرد شدن مشخص می شود.

با این حال ، این دو نوع می توانند ذاتی یک شخصیت باشند. همین شخص می تواند پادشاه حزب باشد و روز بعد نگران این باشید که چه احساسی ایجاد کرده است. همان فرد می تواند روی صحنه خیره کننده باشد و در عین حال در لحظات دیگر بسیار آسیب پذیر باشد.

خودشیفتگی ریشه در کودکی دارد. اگر والدین نیازهای کودک خود را برای توجه و درک برآورده نکنند ، کودک ناامن می شود ، با نگرانی واکنش نشان می دهد: "چرا نمی توانید احساس من را ببینید؟" ، "چرا کاری نمی کنید که حالم بهتر شود؟" پس از ناامیدی های بی پایان ، کودک "تصمیم می گیرد" که می خواهد بدون افراد دیگر این کار را انجام دهد. اما فاجعه این است که خودشیفته واقعاً به افراد دیگر احتیاج دارد. پدر و مادرش به او اجازه ندادند که دوستش دارند. به همین دلیل او چنین احتیاج به تحسین دارد. و در نتیجه ، دیگران را با آن دفع می کند. یک دور باطل به وجود می آید.

اعتماد به نفس همان عزت نفس بالا نیست. خودشیفته متقاعد شده است که ارزش افراد به صورت سلسله مراتبی ابراز می شود و او خود را روی یک پایه تنها می گذارد. فردی که از عزت نفس بالایی برخوردار است ، خود را با ارزش می داند ، اما از دیگران ارزش بیشتری ندارد. به نظر می رسد که افراد خودشیفته با عزت نفس بالا و پایین وجود دارند.

عزت نفس و خودشیفتگی در حدود هفت سالگی ظاهر می شود. فقط در این صورت است که کودک یک قضاوت کلی درباره خود پیدا می کند ، از جمله مقایسه خود با دیگر همسالانش. در این سن ، آنها شروع به فکر کردن در مورد اینکه چه احساسی بر دیگران می گذارند ، می کنند.خودشیفتگی تلاشی است برای جبران خلأ ناشی از کمبود گرمای والدین. کودکان وقتی عشق و درک والدین خود را نمی بینند سعی می کنند خود را "بزرگ" معرفی کنند. توضیح دیگر این است که والدین کودک را تحسین می کنند و مستعد تعارف های بسیار اغراق آمیز و غیر مستحق هستند. به عنوان مثال ، والدین فکر می کنند فرزندشان باهوش تر از ضریب هوشی او است. اغلب اوقات ، این والدین نام های فانتزی به فرزندان خود می دهند.

کودک یاد می گیرد وقتی والدین با او رفتار مناسب دارند ، خودش را خاص قلمداد کند و وقتی والدین وضعیت خاصی را به او اختصاص می دهند ، طرز تفکر طلبکاری در او شکل می گیرد.

عمل بالینی و تحقیقات روانشناختی به معنای خودشیفتگی نیست. روان درمانگران بالینی آن را نوعی اختلال رشد مداوم و مداوم می دانند و روانشناسان اجتماعی خودشیفتگی را یک ویژگی شخصیتی تعریف می کنند.

والدین چگونه باید از خودشیفتگی در کودکان جلوگیری کنند؟

- سعی کنید عملکرد کودک خود را به طور عینی ارزیابی کنید ،

- ستایش کوشش ، نه نتیجه ، - ستایش به اندازه کافی ،

- او را تحت فشار قرار ندهید تا از دیگران پیشی بگیرد ،

- برای فرزند خود ادعای امتیازات ویژه ای نکنید.

برای بهبود عزت نفس کودک:

- به فرزند خود نشان دهید که برای شما ارزشمند است ،

- با هم کاری انجام دهید ،

- بیشتر او را بغل کنید ،

- به کاری که انجام می دهد علاقه نشان دهید.

توصیه شده: