درون گراها چه کسانی هستند؟ نگرش عمومی آنها از هوشیاری ، و همچنین تفکر ، احساسات ، مکانیسم شکل گیری احساس ، شهود چیست؟
ذهنیت کلی یک فرد درونگرا نه بر روی داده های عینی ، بلکه صرفاً بر روی فاکتورهای ذهنی متمرکز است. نوع درونگرا ، البته ، متوجه شرایط خارجی می شود ، اما همه چیز توسط یک تعیین کننده ذهنی ، یک استعداد شخصی تعیین می شود. در این زمینه ، عامل ذهنی خودمحوری یا خودشیفتگی نیست. این واکنشی است که با آمیخته شدن با تأثیرات بیرونی ، آغاز یک واقعیت روانشناختی جدید را ایجاد می کند. یک واقعیت تمام عیار ، مانند محیط خارجی. در توسعه مثبت ، این خود است (مفهومی از تئوری C. G. یونگ).
تفکر درونگرا قادر است هم با ارزش انتزاعی و هم با ارزش کار کند. در این حالت ، بازگشتی به جسم وجود ندارد ، اما دوباره پر کردن دنیای تصاویر داخلی اتفاق می افتد. خارجی ، در این مورد ، هدف نیست و دلیل نیست. تفکر درگیر طرح س questionsال ، گشودن چشم اندازها ، جستجو در اعماق و پذیرش حقایق با احتیاط است. از آنها به عنوان تصویر یا شواهد استفاده می کند. با این حال ، توسعه منفی نگرش درون گرا منجر به بیش از حد تصحیح نقش سوژه برای آگاهی می شود ، شعور را در عرفان غوطه ور می کند و آن را عقیم می کند. این می تواند منجر به بی تفاوتی کامل نسبت به موارد ارائه شده و حذف آن شود.
احساسات درونگرا نیز در قلمرو ذهنی نهفته است. آنها سعی نمی کنند با جسم سازگار شوند ، بلکه از بالای آن بلند می شوند. عمق چنین احساسی برای یک ناظر بیرونی دشوار است. درون گراها دور و کم حرف هستند ، گویی که از بی ادبی احتمالی سوژه پنهان می شوند. آنها با دفاع از خود در برابر دخالت در دنیای خود ، می توانند بی تفاوتی ، قضاوت های منفی را نشان دهند. همه تجربیات از درون قفل شده اند و یافتن راهی برای انتقال آنها به دیگران ، زمان و تلاش می طلبد. با رشد منفی نگرش حسی درونگرا ، خودمحوری بیش از حد ، خودشیفتگی و شور بی معنی رشد می کند.
مکانیسم شکل گیری احساس مربوط به جهان جسم دچار تغییر در نگرش درونگرا می شود. نقش خارجی به سطح یک پاتوژن ساده کاهش می یابد. به نظر می رسد افراد درونگرا به راحتی اجازه ورود او به دنیای خود را نمی دهند ، آنها اشیا objects را به گونه ای متفاوت از دیگران می بینند. اما در واقعیت ، فرد درون گرا به سادگی لایه های عمیق زندگی ذهنی و نه سطح آن را بیشتر درک می کند.
شهود یک فرد درونگرا معطوف به ناخودآگاه ، روی اشیا درونی است. ذهنی و عینی رابطه ای مشابه با آگاهی دارند. فقط این است که در حالت اول واقعیت روانی شناخته می شود ، در مورد دوم - جسمی. شهود یک فرد درون گرا هر آنچه را که در صفحات دوردست آگاهی اتفاق می افتد درک می کند.