انسان مدرن مقدار زیادی اطلاعات دریافت می کند. تلویزیون ، رادیو ، اینترنت و روزنامه ها - اطلاعات جدید دائماً وارد می شوند ، حجم آنها همیشه در حال افزایش است. چگونه این دریای اطلاعات را بفهمیم ، بفهمیم چه چیزی واقعاً برای شما مهم است و چه چیزی نه؟
دستورالعمل ها
مرحله 1
باید بدانید که درک اطلاعات ذهنی است - افراد مختلف می توانند اخبار یکسان را به طرق مختلف درک کنند و کسی اصلاً به آن توجه نخواهد کرد. مغز انسان نوعی فیلتر تشکیل می دهد که اطلاعاتی را که با علایق بیولوژیکی و روانی او مطابقت ندارند قطع می کند. یک زن به لباس دختری که از آنجا عبور کرده توجه خواهد کرد ، در حالی که یک مرد بیشتر به داده های خارجی او علاقه مند است ، اما نه به لباس. بعلاوه ، مردم غالباً اطلاعاتی را که انتظارات آنها را برآورده نمی کند ، نادیده می گیرند.
گام 2
روند درک انسان از اطلاعات و تفسیر آنها بسیار ناقص است. فرد اغلب آنچه را که می خواهد ببیند می بیند ، بنابراین حقیقت از او دور می شود. بسیاری از افراد در تحلیل اطلاعات به کلیشه ها اعتماد می کنند ، زیرا این امر زندگی را بسیار تسهیل می کند - نیازی به تفکر ، تجزیه و تحلیل نیست. در عین حال ، چنین تصوری انسان را احمق می کند ، فرصت دیدن دنیا را همانطور که هست از او سلب می کند.
مرحله 3
بنابراین ، مسئله آموزش درک انتخابی دو برابر است: از یک طرف ، یک شخص باید تمام اطلاعات غیرضروری را قطع کند. از طرف دیگر ، او باید بفهمد چه اطلاعاتی برای او لازم است و چه چیزهایی لازم نیست. علاوه بر این ، او باید اطلاعات لازم باقی مانده را به درستی درک کند ، بدون اینکه ذهنیت را تحریف کند.
مرحله 4
برای قطع اطلاعات غیرضروری ، تعیین کنید که چه چیزی برای شما مهم است. وقت بگذارید ، خوب فکر کنید. چه چیزی را ترجیح می دهید تماشا کنید - یک کمدی احمقانه با جوک های "تخت" یا یک برنامه آموزشی؟ از غرایز بدوی پیروی نکنید - یک شخص باید رشد کند ، به جلو حرکت کند. هر آنچه باعث پیشرفت شما نمی شود ، به درد شما نمی خورد.
مرحله 5
بقیه اطلاعات مفید است. اما چقدر درست درک می کنید؟ یکی از مهمترین معیارهای حقیقت ادراکی ، نتایجی است که فرد با اقدام بر اساس اطلاعات دریافتی دریافت می کند. اگر بانکی وعده نرخ سود بسیار بالایی را بدهد ، بسیاری از مردم عجله خواهند کرد تا پس انداز خود را در آن قرار دهند. این افراد ، براساس اطلاعات درك شده در مورد درصد بالا ، نتیجه گیری نادرستی انجام دادند كه منجر به اقدامات نادرستی شد. فقط بانکی که در یک وضعیت مالی دشوار قرار دارد می تواند نرخ سود بالا را نوید دهد. و اگر چنین بانکی ورشکست شود ، جای تعجب نخواهد داشت. شخصی که می داند چگونه اطلاعات را به درستی تحلیل کند ، هرگز پول خود را در چنین موسسه مالی سرمایه گذاری نخواهد کرد.
مرحله 6
از الگوی درک خلاص شوید ، آنها بینش ذات چیزها را محدود می کنند. یک شخص در اسارت توهمات خودش باقی می ماند ، می بیند آنچه در واقعیت وجود ندارد. فردی که روی زمین افتاده لزوماً یک مستی نیست - شاید او به سادگی با قلبش بیمار شده باشد. عبور از خیابان با داشتن چراغ راهنمایی مجاز ، به اطراف خود نگاه کنید - این باور که رفتن به چراغ راهنمایی سبز ایمن است توهم است. بسیاری از مردم ، که توسط رانندگانی که با "قرمز" رانندگی می کردند ، ضربه خوردند ، از تجربه خودشان به این امر اطمینان داشتند.
مرحله 7
با دانستن چگونگی درک گزینشی اطلاعات ، قطع موارد غیرضروری و تحلیل صحیح بقیه ، می توانید جهان را همانطور که هست مشاهده کنید ، که بیشترین تأثیر را در زندگی شما خواهد داشت.