یک حقیقت تلخ همیشه بهتر از یک دروغ شیرین است. همه از کودکی این را می دانند. بنابراین ، شما باید بتوانید این حقیقت را بیان کنید ، مهم نیست که چقدر ناخوشایند باشد.
دستورالعمل ها
مرحله 1
برای اینکه بتدریج شروع به بیرون آمدن از دروغ و توهمات اختراع شده کنید ، باید مطالعه کرد که چه نوع حقیقت وجود دارد. و کم کم شروع به گفتن آن برای خود و اطرافیان خود کنید ، تا بعدا فریب نخورید و ناامید نشوید.
گام 2
سطح اول.
توانایی گفتن حقیقت در مورد خودتان.
به عنوان مثال ، دختری خود را لاغر می داند. در این حالت ، نقص شکل مشخص می شود. او می تواند زیبا ، آراسته ، شیک باشد ، اما قطعاً لاغر نیست. با این حال ، او مینی دامن و تاپ می پوشد. خوب ، او لاغر است! و سپس او متعجب است که چرا هیچ عکس خوبی وجود ندارد که او به عنوان یک مدل باشد. چنین عکس هایی وجود نخواهد داشت! اعتماد به نفس خوب است. اما باید این واقعیت را بپذیرید که اضافه وزن دارید و یا لباس های مناسب را برای تأکید بر عزت خود انتخاب می کنید ، یا تصمیم می گیرید - لاغر شوید ، اما خود فریبی نکنید.
مرحله 3
مرحله دوم.
توانایی گفتن حقیقت در مورد شخص دیگری به خود.
به عنوان مثال ، یک دختر با پسری رابطه دارد که او را دوست دارد. و او نیز فکر می کند که او را دوست دارد. اما او زیبا ، خوب است. چیز دیگری برای فکر کردن نیست. او با خوشحالی با بچه های دیگر ملاقات می کند. و او در تعطیلات دوست پسر خود را فراموش می کند. آنها معمولاً اوقات فراغت خود را با هم نمی گذرانند. او را به خاطر نمی آورد. وقت آن است که او با خودش اعتراف کند که او را دوست ندارد و با دروغ هایش فقط اوضاع را بدتر می کند. او شریک زندگی را خراب می کند. به هر حال احساسات جبران نمی شود. اگرچه ، هر یک از آنها می توانند عشق پیدا کنند و خوشبخت شوند.
مرحله 4
سطح سوم.
توانایی گفتن حقیقت در مورد خود به شخص دیگری.
مردم اغلب حقایق مربوط به خودشان را پنهان می کنند زیرا می ترسند سو being تفاهم نشوند یا اخراج شوند. اما هرچه بیشتر دروغ بگویند گیج می شوند. علاوه بر این ، هیچ کس از همه نمی خواهد که از فردا حقیقت را در مورد خودشان بگویند. این می تواند مردم را شوکه کند. اما باز هم زیاد دروغ نگویید تا بعداً در دروغ های خود گرفتار نشوید.
مرحله 5
به عنوان مثال ، دانش آموزی به خوبی درس می خواند ، اما در نهایت متوجه می شود که تخصص اشتباهی را انتخاب کرده است. مطالعه سخت تر و دشوارتر می شود. هر جفت عذاب است. و بعد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا دانش آموز شروع به پرش از کلاس ها می کند؟ اگر این اتفاق بیفتد ، او مجبور می شود همکلاسی ها ، معلمان ، ریاست دانشگاه و از همه مهمتر خودش را فریب دهد. یعنی برای فریب دیگری نباید خود را گول زد. دانش آموز باید با خودش اعتراف کند که غیبت های او خستگی پیش پا افتاده نیست ، بلکه این پیش بینی است که راه اشتباه را انتخاب کرده است. بنابراین ، شما باید تصمیم بگیرید که بعد چه کاری انجام دهید ، و دیگران و خود را فریب ندهید. می توانید تحصیل را رها کنید یا مرخصی تحصیلی بگیرید و به همه چیز فکر کنید. ترک م instسسه ای که دوست ندارید در آن تحصیل کنید مشکلی ندارد. همه نمی توانند مهندس ، دکتر ، اقتصاددان باشند.
مرحله 6
سطح چهارم.
توانایی گفتن حقیقت به شخص دیگر در مورد شخص دیگر.
در اینجا باید توجه داشت که هرکسی حقیقت خاص خود را دارد ، بنابراین ذهنی است. علاوه بر این ، اگر چیزی را در شخص دوست ندارید ، پس نیازی نیست که همه چیز را فوراً بیان کنید. بنابراین اصلاً دوستی وجود نخواهد داشت. فقط لازم است کمی صادق باشید تا فرد مقابل توهم ایجاد نکند. به عنوان مثال ، دو دختر در حال صحبت هستند. یکی فکر می کند آنها دوست هستند. و دیگری نیست. این به این دلیل است که نفر اول بدون اینکه خودش متوجه شود چیزهای ناخوشایند می گوید ، صدمه می زند ، با کلمات توهین می کند. و نفر دوم جرات نمی کند به اولی بگوید که او از چنین ارتباطی احساس بدی دارد. اگر دختر دوم بلافاصله گفت که شنیدن یک بار دیگر در مورد زندگی شاد دوست پسر سابق خود باعث آزار او می شود ، نیازی به معرفی به کسی نیست و نیازی به آموزش نحوه زندگی به او نیست. پس از آن صادقانه تر خواهد بود و بنابراین معلوم می شود که یک نفاق کم کم به نفرت تبدیل می شود.
مرحله 7
سطح پنجم.
توانایی گفتن حقیقت به همه در مورد همه چیز.
اگر فردی از هر چهار سطح عبور کرده باشد ، پس یاد گرفته است که بدون دروغ ، کلیشه ها و توهمات زندگی کند ، به این معنی که آزادتر شد.