چرا خیلی ها می گویند قبلاً بهتر بود؟

چرا خیلی ها می گویند قبلاً بهتر بود؟
چرا خیلی ها می گویند قبلاً بهتر بود؟

تصویری: چرا خیلی ها می گویند قبلاً بهتر بود؟

تصویری: چرا خیلی ها می گویند قبلاً بهتر بود؟
تصویری: МОТИВАЦИЯ 👈УБОРКА💎ГОТОВКА🍕ДЕСЕРТ🍪НАШИ БУДНИ🙋🏻‍♀️ 2024, ممکن است
Anonim

احتمالاً تقریباً همه افراد با این جمله روبرو شده اند که قبلاً بهتر بوده است و "این جهان به کجا می رود". شاید خود ما ناقل دیدگاه های مشابه باشیم. با این وجود ، از نظر عینی عجیب به نظر می رسد که هر دوره تاریخی بعدی بدتر و بدتر شود. شاید این یک تصور کلیشه ای باشد؟

چرا بسیاری از مردم می گویند که قبلاً بهتر بوده است؟
چرا بسیاری از مردم می گویند که قبلاً بهتر بوده است؟

در واقع ، هر بار که در مورد چیزی می شنوید که قبلاً بهتر بوده است ، کمی سرگردانی به وجود می آید. ما در سرنوشت مشترک خود شرایط بحرانی و حتی غم انگیزی را تجربه کرده ایم. در طول 100 سال گذشته ، انقلاب ها ، جمع گرایی ، سرکوب ها ، و جنگ ها اتفاق افتاده است ، و بسیار عینی تر از زمان کنونی پیچیده تر و بدتر است ، که در نوع خود نیز دشوار است.

با کمال تعجب ، چنین گفته هایی هم 50 و 100 سال پیش و هم ظاهراً در کل دوره وجود انسان مورد استفاده قرار می گرفت. بنابراین ، این جهان نیست که رو به زوال است ، اما به دلایلی مردم زمان را به روش ذهنی خود درک می کنند. دلایل این برداشت چه می تواند باشد؟

به عنوان یک قاعده ، کسانی که می توانند زمان های مختلف را مقایسه کنند می گویند زندگی قبلاً بهتر بوده است ، به این معنی که مردم دیگر جوان نیستند ، حداقل بالغ یا حتی سالخورده هستند. اگر تاریخ شخصی آنها را در نظر بگیریم ، مشخص خواهد شد که جوانان آنها در دوره ای قرار می گیرند که آنها بهترین را می دانند ، زیرا جوانی همیشه امید است ، بیش از حد قدرت و ایمان در زندگی. شاید برداشت آنها ، که قبلاً بهتر بود ، دقیقاً با درک شخصی آن زمان مرتبط باشد ، که مصادف با یک دوره پررونق در تاریخ شخصی آنها بود. زمان حال ، که به گفته آنها ، "بسیار بدتر از گذشته است" ، به سادگی در آن دوره از زندگی رخ داده است که ناامیدی ها و مشکلات جمع شده است ، و بر این اساس ، بسیاری از نظر ذهنی با رنگ های سیاه درک می شود.

هر زمان که باشد ، فرصت های خاص خود را برای توسعه ، و همچنین مشکلات خود را دارد. یک فرد در جوانی می تواند به سادگی بهتر سازگار شود و در زمان خود جا بیفتد ، که آن را بهترین زمان می داند. حل مسائل آسان تر است ، انگیزه بیشتری است و بسیاری از مشکلات ، که اکنون به عنوان مشکلات شناخته می شوند ، در جوانان به عنوان یک چالش درک می شوند.

یک عامل دیگر نیز وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. فرد با فرهنگی شکل می گیرد که در کودکی و تا حدودی در جوانی او را احاطه کرده است. این ذهنیت ، ارزش ها ، آرمان ها ، ویژگی های روابط ، ویژگی های ارتباطی بین مردم و بسیاری از موارد ذاتی در این زمان خاص است. همه این ویژگی ها برای او آشنا می شوند و همانطور که هست بسیار عمیق در او نقش می بندند.

اما اگر زمان دیگری فرا رسد که هنجارها و ارزش ها به طرز چشمگیری تغییر می کنند ، چه می شود؟ در این حالت ، ممکن است فرد احساس غیرضروری یا "نامناسب" کند. این دنیای او نیست ، فرهنگ او نیست ، او احساس می کند در میان کسانی که تازه شروع به جذب حریصانه زمان جدید می کنند ، غریبه است. بدیهی است که در همان زمان او دوره زمانی گذشته را به عنوان چیزی آشنا تر احساس می کند و شروع به غربت برای "اوقات خوب" می کند.

هر نسل جدید در دنیای کمی جدیدی نسبت به نسل قبلی زندگی می کند. کافی است که تفاوت درک زندگی یک نسل قبل و بعد از پرسترویکا را احساس کنیم. چگونه آهنگ ها ، فیلم ها ، کتاب ها ، مد تغییر کرده است؟

علاوه بر این ، ادراک زندگی و جایگاه شخص در آن نیز تحت تأثیر وضعیت سلامتی است که با گذشت سالها بدتر می شود و بنابراین سهم منفی خود را دارد.

دلتنگی برای گذشته نیز می تواند در نتیجه یک بحران سنی بوجود آید ، که تصور بیشتر از خود و دنیای اطراف به آن بستگی دارد.

بنابراین ، در این مسئله ، عامل اصلی ذهنی بودن درک واقعیت است ، و نه وخامت واقعی وضعیت جهان ما.

توصیه شده: