تلاش ها برای طبقه بندی افراد ، وارد کردن تفاوتهای فردی آنها در یک سیستم ، همیشه انجام شده است. حتی پزشکان باستان - بقراط و جالینوس - چهار نوع مزاج را شناسایی کردند. یکی از طبقه بندی های مدرن بر اساس ویژگی دیگری از سیستم عصبی است - لحن اولیه خودمختار.
سیستم عصبی رویشی بخشی است که ثبات محیط داخلی بدن را حفظ می کند ، عملکرد ارگان ها و سیستم های آنها را تنظیم می کند ، اطاعت از آگاهی و اراده نمی کند. این به دو بخش تقسیم می شود - دلسوز و پاراسمپاتیک. بخش اول فعالیت حیاتی را فعال می کند: سرعت تنفس و ضربان قلب را افزایش می دهد ، فشار خون را افزایش می دهد ، برونش ها را گسترش می دهد ، بنابراین بدن برای اقدامات فعال آماده می شود. بخش پاراسمپاتیک باعث کاهش دفعات ضربان قلب و تنفس ، فشار ، برانش ها را باریک می کند. به بیان مجازی ، فعالیت بخش دلسوز "اضطراب" است و پاراسمپاتیک "زنگ هشدار" است.
فعال سازی یک یا بخش دیگر سیستم عصبی خودمختار به شرایطی که بدن در آن قرار دارد بستگی دارد. اما حتی در حالت استراحت ، نفوذ یکی از بخشها غالب است. این تأثیر غالب را لحن رویشی اولیه می نامند.
به افرادی که دارای سیستم عصبی غالباً سمپاتیک هستند ، سمپاتیکوتونیک گفته می شود ، و دارای سیستم عصبی غالباً پاراسمپاتیک به نام واگوتونیک هستند.
همدردی
یک فرد دلسوز قادر است به سرعت تصمیم بگیرد ، با شرایط جدید سازگار شود و به روشهای جدید کار مسلط شود.
چنین شخصی به سرعت "مشتعل" می شود ، اما به همان سرعت "می سوزد" و منابع خود را فرسوده می کند. کار طولانی مدت در حالت یکنواخت به سختی به او داده می شود. یک فرد دلسوز اطلاعات را به راحتی جذب می کند ، اما بعد از 3-4 روز می تواند فراموش کند.
یک فرد دلسوز تمایل به برنامه ریزی طولانی مدت ندارد ، او زندگی می کند و "اینجا و اکنون" عمل می کند ، تمایل به ابراز خشونت عواطف دارد.
واگوتونیک
تسلط بر واگوتونیک در شرایط جدید دشوار است ، آرام آرام به استرس جسمی و روحی عادت می کند ، اما عادت کردن ، می تواند آنها را برای مدت طولانی بدون هیچ مشکلی تحمل کند. در مورد جذب اطلاعات نیز چنین است: او آرام آرام ، اما برای مدت طولانی به یاد می آورد.
اگر می توان همدردی ها را یک تاکتیک نامید ، پس واگوتونیک یک استراتژیست است ، او برنامه های خود را برای آینده با جزئیات می سازد و تمام گزینه های ممکن را محاسبه می کند. واگوتونیکی تمایل به بیان خشونت آمیز احساسات ندارد.
تعلق فرد به یکی از انواع سیستم عصبی خودمختار بر موفقیت در یک فعالیت خاص تأثیر می گذارد. به عنوان مثال ، ورزش های مربوط به فعالیت بدنی چرخه ای بیشتر مناسب واگوتونیک هستند: اسکی ، شنا ، دوچرخه سواری ، دویدن در مسافت های متوسط یا طولانی. Sympathicotonics می تواند خود را در ورزش هایی شامل بارهای کوتاه مدت نشان دهد: بوکس ، ژیمناستیک ریتمیک و دویدن در مسافت کوتاه.