دروغ گفتن به قدری رایج است که بسیاری از افراد به راحتی توجه به آن را متوقف می کنند. با این حال ، برای بسیاری ، دروغ گفتن به یک مشکل واقعی تبدیل می شود ، برخی از کارشناسان آن را حتی به عنوان یک بیماری طبقه بندی می کنند. در مرحله اولیه ، این فقط اغراق و غفلت های بی گناه است ، اما در پایان می تواند زندگی یک فرد را نابود کند ، خانواده ها و عزیزان را محروم کند.
دستورالعمل ها
مرحله 1
گاهی اوقات به نظر می رسد که هیچ کس از دروغ باخبر نخواهد شد ، هیچ کس اسرار را فاش نخواهد کرد. این اشتباه است دروغ می تواند منجر به از دست دادن عزیزان شود. مهم نیست که به چه دروغ گفته اید ، دیر یا زود همه آشکار می شود. شخص مهم دیگر شما ممکن است یک دروغ را به عنوان خیانت تلقی کند. اگر خیانت را پنهان می کنید ، پس در مورد چه نوع اعتماد و چه نوع رابطه ای می توانید صحبت کنید.
گام 2
یک فرد دوست داشتنی باید با یک عزیز صریح باشد ، به او به عنوان خودش اعتماد کند. این اتفاق می افتد که مردم از روی ناامیدی و از ترس از دست دادن عزیزی شروع به دروغ گفتن می کنند ، اما رابطه بعد از آن هرگز مثل سابق نخواهد بود. دروغ روح را مسموم می کند ، قادر به بلعیدن یک نفر است ، از درون می خورد. به هر ترتیب ، هر زوجی قادر به زنده ماندن حتی از یک دروغ فاش نشده نیست.
مرحله 3
تقلب منجر به از دست دادن دوستان می شود. غالباً فرد در موفقیت خود اغراق می کند تا از این طریق خود را بهتر نشان دهد. شاید کسی معتقد باشد که یک دروغ می تواند به حفظ عزیزان ، یافتن دوستان جدید کمک کند. برخی به سادگی می ترسند که لیاقت دوستی ندارند. آنها در پشت پرده ای از دروغ و بلوف پنهان می شوند ، و سعی می کنند عقده ها و ترس های خود را پنهان کنند. اما هرچه افراد بیشتر نزدیک شوند ، دروغ گفتن دشوارتر است ، کنترل احساسات آنها دشوارتر است. در این مرحله است که دوستی های ساخته شده بر اساس دروغ اغلب از بین می روند. البته این آسیب روحی عمیقی برجای می گذارد و منجر به ظهور حتی مشکلات درونی می شود.
مرحله 4
دروغ گفتن به اشکال شدید می تواند منجر به از دست دادن خود شود. احساس بی اهمیت بودن از خودتان وجود دارد ، هر روز جدید به نظر می رسد از روز گذشته بدتر است. دیر یا زود ، چنین حالتی بر هر دروغگو غلبه می کند ، برخی آن را مظهر وجدان می نامند. در چنین شرایطی ، بدترین چیز این است که کسی نیست که بتواند در مورد آن صحبت کند ، زیرا همه اطراف فکر می کنند همه چیز خوب است ، زندگی یک فرد فوق العاده است.
مرحله 5
غالباً خود شخص ، در اوج ناامیدی ، دیگر نمی فهمد حقیقت کجاست و داستان کجا. مهمترین چیز این است که به موقع از این حلقه به ظاهر شرور خارج شوید. فقط یک فرد بسیار صمیمی که از آشکار کردن روح خود نمی ترسد می تواند در این امر کمک کند. اگر این مورد یافت نشد ، بهتر است با یک روانشناس مشورت کنید ، یک متخصص به درک شرایط و حل مشکلات داخلی جمع شده کمک می کند.