غرور باعث می شود انسان فکر کند که بهترین است و فقط نظر او می تواند درست باشد. از دیدگاه دین غیر قابل قبول است ، با این حال روانشناسان همچنین اطمینان می دهند که این ویژگی باید از بین برود.
از یک سو ، غرور یک گناه تقریباً شکست ناپذیر است ، زیرا شخصی که این ویژگی در شخصیت او وجود دارد ، هرگز تسلیم نمی شود و قادر به پذیرفتن این عقیده نیست که ممکن است مرتکب اشتباه شده باشد. متقاعد کردن وی ، یا حتی بیشتر شکستن او بسیار دشوار است. از طرف دیگر ، اگرچه افراد خارجی نمی توانند با یک انسان مغرور مقابله کنند ، اما او ممکن است خودش را نابود کند ، زندگی اش را نابود کند و همه کسانی را که دوستش دارند و او را می دانند بیگانه کند. مسیر غرور ، مسیر تنهایی است.
افراد مغرور غالباً تنزل می کنند. آنها انتقاد را نمی پذیرند و صادقانه اعتقاد دارند که همه کارها را به طور کامل انجام می دهند و بدخواهان آنها یا غبطه می خورند یا احمقند. در بهترین حالت ، یک فرد بی حرکت است و رو به جلو حرکت نمی کند و در بدترین حالت مهارت و دانش خود را از دست می دهد. حتی اگر یک انسان مغرور به موفقیت دست یابد ، قادر به نگه داشتن آن برای مدت طولانی نیست. چنین شخصی از اشتباهات خود درس نمی گیرد و اغلب دائماً روی یک چنگک قدم می گذارد و زندگی او را نابود می کند. بنابراین یک بازیگر باهوش و با استعداد می تواند بدون گوش دادن به حرف کارگردان ، مدام در تمرینات و فیلمبرداری دیر به دیر افتد و صادقانه باور کند که همه چیز فقط به دور او می چرخد و کار خود را نابود می کند.
غرور می تواند شخصیت را از بین ببرد و روابط خوب را از بین ببرد. تعداد کمی از افراد قادر به مدت طولانی در کنار یک متکبر هستند که خود را بالاتر از دیگران قرار می دهد ، زیرا چنین رابطه ای با تحقیر مداوم ، هر چند سکوت همراه است. مشاجره با عزیزان ، درگیری مداوم در محل کار ، تخریب روابط عاشقانه - این همان چیزی است که از نظر روان درمانی در انتظار شخصی است که قادر به خلاص شدن از غرور خود نیست.
روانشناسان نسبت به گیج شدن غرور و غرور هشدار می دهند. فرد باید عزت نفس داشته باشد ، باید خود را دوست داشته و قدر خود را بداند. اما در عین حال ، شناختن شأن و منزلت افراد دیگر ، دیدن و تصحیح اشتباهات ، بهبودی مهم است. این غرور است ، نه تکبر و خودخواهی.