خود فریبی ، محافظت روانی فرد در برابر مشکلات و مشکلات زندگی ، مشکلات است. خودفریبی فرآیندی برای خود هیپنوتیزم است ، زمانی که فرد به هر روشی آماده است تا خود را متقاعد کند هر آنچه در زندگی برای او اتفاق می افتد حقیقتی است که واقعاً به او می خورد. خودفریبی ایجاد توهمی است که به فرد اجازه رشد و ارزیابی واقعی وضعیت فعلی را نمی دهد.
غالباً ، حتی حتی خود شخص قادر به اعتراف به ترس ، ضعف ، ناامنی و مشکلاتی نیست که نیاز به راه حل های فوری دارد. خطر خودفریبی چیست؟ چرا نباید در مورد زندگی خود داستان هایی بیابید که با واقعیت مطابقت ندارد؟
اگر به دروغ گفتن خود ادامه دهید ، آنگاه همه ترس به جایی نخواهد رسید ، مشکلات حل نخواهد شد ، افرادی که نمی خواهید آنها را ببینید به تنهایی ترک نخواهند شد ، کار خود تغییر نخواهد کرد. این بدان معناست که همه اینها به تخریب یک فرد ادامه می دهد و فرصتی برای تحقق یافتن در زندگی نمی دهد.
خودفریبی عملی کاملاً آگاهانه است که فرد انجام می دهد ، سعی می کند حقیقت را نبیند ، از تصمیم گیری اجتناب می کند. این یک پیشنهاد آگاهانه به خود است که همه چیز "خوب و شگفت انگیز" است ، اگرچه در واقعیت همه چیز می تواند "بد و وحشتناک" باشد.
نمونه هایی از خود فریبی
فرد بیمار شد و تمام وسایلی که قبلاً با او معالجه شده بود کمکی به او نمی کند. هر روز وضعیت او بدتر می شود ، او دیگر نمی تواند غذا بخورد ، بخوابد و به محل کار خود برود. اما در عین حال او با الهام از این فکر ادامه می دهد: "همه چیز خوب است ، همه چیز می گذرد ، ما باید کمی بیشتر صبر کنیم."
بیماری ظاهر نمی شود تا فرد متوجه آن نشود. و به منظور اشاره به مشکلات بسیار خاصی که باید فوراً رفع شوند.
اگر ما به روانپزشکی روی بیاوریم ، بنابراین ، به گفته کارشناسان ، بیشتر بیماری ها به طور تصادفی بوجود نمی آیند ، در نتیجه درگیری های داخلی است ، که حل شده است ، یک فرد می تواند به طور کامل از آسیب شناسی خلاص شود. اما اگر همچنان خود را متقاعد کنید که همه چیز در زندگی طبیعی است و این بیماری فقط یک پدیده موقتی است ، نتیجه آن می تواند فاجعه بار باشد.
اگر زنی با یک مرد متاهل ملاقات کند ، در عین حال این ایده را به او القا می کند که در واقع مدت زیادی است که همسرش را دوست ندارد ، قصد دارد او را طلاق دهد و شما فقط باید کمی صبر کنید تا وضعیت تغییر کند ، این خودفریبی است. در بیشتر موارد ، شرایط به نفع این زن نیست. مردی نزد همسرش می ماند و اگر طلاق بگیرد ، بنا به دلایلی عجله ای برای ازدواج با عزیزم جدیدش ندارد. بعلاوه ، برخی از زنان دیگر متوجه کمبودهای چنین مردانی نمی شوند و فقط یک "شاهزاده سوار بر اسب سفید" را در آنها می بینند. در واقع ، همه چیز خیلی گلگون نیست.
بعضی از والدین سعی می کنند کودکان دلبند خود را به معنای واقعی کلمه به یک بخش ورزشی یا آموزشگاه موسیقی "پرتاب کنند" ، در رویای این که به زودی پسر (یا دختر) آنها یک ورزشکار بزرگ یا موسیقی دان مشهور شود. در واقع ، همه چیز متفاوت است. اگر به سادگی هیچ پیش شرطی برای دستیابی به کودک حداقل برای دستیابی به نتایج مناسب و معقول وجود نداشته باشد ، و والدین همچنان با توهم و امید به "آینده ای روشن" خود را رها کنند ، این خود فریبی است. در همان زمان ، بعضی از والدین صادقانه باور می کنند که فرزندشان نابغه است و این توهم را در خود ایجاد می کنند.
خودفریبی نوعی استراتژی رفتاری است که با کمک محافظت از خود در برابر تجربیات منفی ایجاد می شود.
خطر خودفریبی چیست
وقتی شخصی می خواهد به برخی از نتایج در زندگی دست یابد ، باید منبع خاصی را جمع کند که به او امکان می دهد به خواسته خود برسد. خودفریبی در این مورد با یک شخص "شوخی بی رحمانه" بازی می کند ، و او را مجبور می کند توانایی های خود را بیش از حد ارزیابی کند و خصوصیاتی را که در واقعیت ندارد ، نسبت دهد.
افراد موفق هرگز خود را گول نخواهند زد. آنها واقع بینانه توانایی های خود را ارزیابی می کنند ، وظایفی کاملاً دست یافتنی برای خود تعیین می کنند و به تدریج شروع به حل آنها می کنند.یک بازنده فقط آرزوی رسیدن به نتایج باورنکردنی را خواهد داشت و اهدافی را تعیین می کند که دستیابی به آنها امکان پذیر نیست و خود را تسلی می دهد که کمی بیشتر زمان می برد و همه چیز به خودی خود اتفاق می افتد. بازندگان نمی توانند نقاط قوت خود را به درستی محاسبه کنند. خودفریبی مانع آنها می شود.
چرا مردم حاضرند خود را فریب دهند
دلایل زیادی می تواند برای خودفریبی باشد. در اینجا فقط چند مورد ذکر شده است:
- ترس از پذیرفتن چیزی برای خود ، مسئولیت پذیری
- عزت نفس پایین
- عدم تمایل یا ترس شدید برای تجربه رنج و درد ؛
- اعتقادات غلط و اعتقاد به چیزی که واقعاً وجود ندارد.
در نتیجه خودفریبی ، فرد می تواند رشد را متوقف کرده و به سمت هدفی پیش رود. در برهه ای از زمان ، او به طور کامل تشخیص توهم از واقعیت را متوقف می کند و شروع می کند به دروغ گفتن بی پایان به خود و دیگران.