معلوم می شود که ما هر روز احساسات خود را در خود پنهان می کنیم ، اجازه نمی دهیم دیگران بفهمند چه اتفاقی برای ما می افتد. و از این گذشته ، هیچ کس بدون درک صحیح از ما نمی تواند به ما کمک کند. و اگر آنها سوerstand تفاهم کنند ، در آن صورت اتفاق انفجاری در سر اتفاق می افتد. بخاطر آنچه ما هیزم زیادی میشکنیم.
دستورالعمل ها
مرحله 1
گاهی اوقات ما نمی دانیم که چگونه ماهیت مهم را به درستی به شخص منتقل کنیم. و بارها و بارها سعی می کنیم آنچه را که فقط سر ما می فهمد بیان کنیم. به نظر می رسد بیان یک مشکل آسان است. ما فقط خیلی فکر می کنیم و در عین حال احساسات خود و دیگران را اصلاً در نظر نمی گیریم. اگر از ته قلب و صمیمانه بگویید ، همه می توانند همه چیز را درک کنند. ما حتی بیشتر از این مسئله نداریم که مشکلات عادی روزمره باشد.
گام 2
در هر درخواست یا درخواست تقاضای صحبت در مورد احساسات مهم است ، دقیقاً توجه به وضعیتی که در واقعیت وجود دارد. اگر این یک درخواست ساده است ، به هیچ وجه نباید به عنوان یک سفارش شنیده شود. و مطمئناً قبل یا بعد از آن باید سپاسگزار شخص باشید.
مرحله 3
غرور باید معتدل شود ، اما گاهی اوقات انجام آن بسیار سخت است. و ما اغلب می گوییم: "من ترجیح می دهم خودم این کار را انجام دهم ، تو مورد بازجویی قرار نمی گیری!" بنابراین شما حتی سعی نکردید که خواسته شوید که شنیده شوید.
مرحله 4
البته بسیار مهم است که شما تا آخر گوش دهید. همه نمی دانند که چگونه تمام وضوح یک وضعیت را در دو کلمه منتقل کنند.
مرحله 5
احساسات باید مهار شود ، آنها همیشه دخالت کرده اند و دخالت خواهند کرد. اگرچه برای برخی ، یک گفتگوی جدی از قبل مشکل ساز شده است. بنابراین ، هرگز این کلمات را نگویید. شما می توانید تعدادی از نرم ترین ها را انتخاب کنید: بحث کنید ، فکر کنید.
مرحله 6
به طور کلی ، شما همیشه باید افکار را به همراه احساسات بیان کنید: "من خیلی خسته ام ، لطفا کمکم کنید." و سعی کنید منفی نگویید: "من خیلی خسته ام ، به من کمک می کنی؟"
مرحله 7
از کلمات تند خودداری کنید ، این نه تنها در تشک ها ، بلکه در انتقال های شخصی نیز صدق می کند. مطلوب است که بگوییم: "ما باید تصمیم بگیریم" ، اما نه به عنوان "شما نیاز دارید". در غیر این صورت ، اختلافات درباره اینکه چه کسی بدهکار است و چه کسی بدهکار است ، آغاز می شود.