چرا دانش آموزان کلاس C اغلب از دانش آموزان کلاس A موفق ترند

فهرست مطالب:

چرا دانش آموزان کلاس C اغلب از دانش آموزان کلاس A موفق ترند
چرا دانش آموزان کلاس C اغلب از دانش آموزان کلاس A موفق ترند

تصویری: چرا دانش آموزان کلاس C اغلب از دانش آموزان کلاس A موفق ترند

تصویری: چرا دانش آموزان کلاس C اغلب از دانش آموزان کلاس A موفق ترند
تصویری: شپش روی سر! شپش از کجا آمده است ؟ چگونه برای خلاص شدن از شپش! 2024, ممکن است
Anonim

حالا همه با کمک اینترنت می توانند بفهمند که همکلاسی ها و دوستان سالهای دانشجویی وی چه کسانی شده اند. و در پایان ، یک واقعیت جالب ممکن است روشن شود: بسیاری از کسانی که در دبیرستان و در دانشگاه با سه نمره تحصیل کرده اند ، در کسب و کار به موفقیت مالی رسیده اند یا در خدمات کشوری شغلی عالی ساخته اند. اما آنهایی که دانش آموز ممتازی بودند و امیدهای زیادی به آنها می بستند ، ستاره های آسمان را نمی گیرند ، یا حتی با گدایی. چرا این اتفاق می افتد؟

چرا دانش آموزان کلاس C اغلب از دانش آموزان کلاس A موفق ترند
چرا دانش آموزان کلاس C اغلب از دانش آموزان کلاس A موفق ترند

زندگی واقعی یک مدرسه یا دانشگاه نیست

در هر م institutionسسه آموزشی ، یک سیستم قوانین واضح و قابل فهم وجود دارد که به دنبال آن ، دانش آموز می تواند همیشه بر روی الف ها و ستایش معلمان و مربیان حساب کند. اما هنگامی که زمان فراتر رفتن از دیوارهای مادربزرگ فرا می رسد ، دانشجویان سخت کوش (دانشجویان ممتاز) دارای یک مرجع اخلاقی هستند. آنها می فهمند که دیگر هیچ کس آنها را تحسین نخواهد کرد. و به طور کلی ، توانایی یادگیری چیزی و بازگو کردن آن برای معلم به روشی با کیفیت ، در عمل کم کاری می کند. بر این اساس ، بسیاری از دانشجویان ممتاز ممکن است دچار بحران هویت شوند ، در نتیجه ممکن است از همان ابتدا کار آنها کارساز نباشد.

اما دانش آموزان کلاس C چنین مشکلی ندارند. آنها قاعدتاً در برابر انتقاد مقاوم ترند (به آن عادت کرده اند) ، از خطر کردن و اشتباه کردن خیلی ترس ندارند. و به طور کلی ، سه قلوها در یک گواهی مدرسه فقط می توانند بگویند که شخصی موارد دیگری ، مهمتر از مطالعه ، علایق و سرگرمی هایی که در آنها بسیار بسیار موفق بود ، داشته است.

برای دانش آموزان ممتاز ، مدرسه و آمادگی برای درس و کلاس اصلی ترین چیزی است که آنها با آن زندگی می کنند. و هنگامی که مطالعه به پایان می رسد ، خلا v ایجاد می شود ، که مشخص نیست با چه چیزی پر شود.

تصویر
تصویر

و یک نکته مهم دیگر که قابل ذکر است: دانش آموزان ممتاز اکثراً کمال گرا هستند و این ویژگی در حقیقت به موفقیت کمک نمی کند. در دنیای پر سرعت ما ، ساعت ها نشستن روی یک کار ساده ، تلاش برای رسیدن به کمال ، تضمین شده است که در میان افراد عقب مانده قرار دارد. در این مدت ، افرادی که به راحتی می توانند همه چیز را درمان کنند ، می توانند پنج یا ده کار از این قبیل را انجام دهند (البته ایده آل نیست ، اما اصلاً به چه کسانی اهمیت می دهد). و اگر دانشجویان ممتاز قادر به بازسازی نباشند ، قطعاً اخراج می شوند.

علاوه بر این ، دانش آموزان ممتاز عادت دارند که همه کارها را صادقانه انجام دهند و فقط به دانش خود اعتماد کنند. و این نیز بهترین روش در زندگی واقعی نیست. از طرف دیگر ، دانش آموزان کلاس C اغلب با حیله گری ، پیچ خوردن خود ، متوسل شدن به تقلب ، گناه می کنند که به لطف آن نمرات قابل قبولی برای خود دریافت می کنند. بنابراین ، در ذهن آنها از کودکی ، این عقیده ثابت شده است که فریب ابزاری بسیار م effectiveثر است که به شما امکان می دهد بدون تلاش چشمگیر به آنچه می خواهید برسید. در زندگی ، این عقیده ، به اندازه کافی عجیب ، کمک می کند. اگر به آن نگاه کنید ، در بسیاری از موقعیت های زندگی ، فریب نقش نوعی کد تقلب را بازی می کند. این به شما امکان می دهد "گوشه و کنار" بزنید و رقبای صادقانه تری را دور بزنید (معمولاً مجازات جدی برای فریب اتفاق نمی افتد).

تصویر
تصویر

هر کس سزاوار آن چیزی است که لیاقتش را دارد؟

افسوس ، چنین مواردی که یک دانشجوی ممتاز سابق الکلی می شود ، با مادرش زندگی می کند ، به عنوان کتابدار یا حتی به عنوان سرایدار کار می کند ، و ادعای چیز دیگری ندارد ، غیر معمول نیست. اما وقتی مکالمه درباره چنین افرادی انجام می شود ، به نوعی زبان تبدیل به ادعای شایستگی آنها نمی شود و به طور کلی همه چیز دقیقاً همانطور که باید اتفاق می افتد. غالباً به نظر می رسد که سرنوشت این افراد می تواند به گونه دیگری رقم بخورد ، که پتانسیل آنها ، نه کاملاً به تقصیر آنها ، آشکار نشده است. به نظر می رسد که اگر جامعه جامعه ای دیگر بود ، کمتر سخت گیر و بی تفاوت بود ، پس شاید این افراد می توانستند استعدادها و توانایی های خود را در حد کامل درک کنند.

تصویر
تصویر

در مورد درجه C ، مطمئناً ، آنها می توانند با کمک برخی از خصوصیات شخصی خود به مناصب رهبری برسند ، اما نه اینکه آنها واقعاً رهبرانی شایسته باشند. و بی لیاقتی ، هر کس ممکن است بگوید ، خوب نیست ، در طولانی مدت مخرب است.

علاوه بر این ، دلیل موفقیت دانشجویان C سابق ممکن است صرفاً یک میل اغراق آمیز و توانایی سودآوری در هزینه دیگران (با هزینه همان دانشجویان ممتاز قبلی مدیر اجرایی) باشد. اما آیا این واقعا می تواند سزاوار احترام باشد؟

نتیجه گیری از همه این موارد به شرح زیر است: دانش و مهارت هایی که سیستم آموزش و پرورش فراهم می کند (به شرطی که اشتغال به هیچ وجه تضمین نشود) در واقع ممکن است بی فایده باشد. و این به دست دانش آموزان کلاس C می رسد ، که گویا احساس این احساس را دارند ، اما بسیار با وجدان کاری با تحصیلات خود رفتار نمی کنند. از طرف دیگر ، تلاشهایی که دانشجویان عالی برای گرفتن A خود انجام می دهند ، با توجه به وضعیت فعلی ، مستهلک می شود. و چنین کاهش ارزش کاملاً توانایی شروع روند تبدیل دانش آموز ممتاز دیروز به یک بازنده آشکار را دارد.

توصیه شده: