بیایید شش تعصب شناختی را بررسی کنیم. بدانید چگونه مغز شما را فریب می دهد و اجازه ندهید این کار را انجام دهد.
آیا چنین بود که شما تصمیمی گرفتید ، و سپس فکر کردید: "چگونه می توانم این کار را انجام دهم / بگویم؟!". شاید این اتفاق افتاده باشد زیرا شما در یکی از 7 دام هوشیاری قرار گرفته اید. بیایید نگاه دقیق تری به آنها بیندازیم.
تو - من ، من - تو
وقتی کسی با ما موافق است ، ناخودآگاه نسبت به او احساس همدردی می کنیم و همچنین می خواهیم در کاری حمایتش کنیم. متناوباً ، در پاسخ ، ما با برخی از گفته های او موافق هستیم. اما نباید فراموش کنیم که مبادله می تواند نابرابر یا حتی کاملا ناعادلانه باشد.
جانبداری
خوب است که همه احساس حق کنند. بله ، و روان ما ثبات ، راحتی را دوست دارد (بنابراین ، به طور فعال با هر چیز جدید مخالف است). ناخودآگاه ، ما به دنبال تأیید نظر خود هستیم و واقعیت هایی را که باعث قضاوت ما می شود ، متوجه نمی شویم. فقط به یک قطب پایبند نباشید ، نظرات و دیدگاه های افراد دیگر را رد نکنید.
تفکر گروهی
غریزه گله ذاتاً ذاتی ماست. بله ، برخی از ما می دانیم که چگونه عینیت را حفظ کنیم و بدنبال روندها و مد ها نرویم ، اما بیشتر آنها جمعیت را دنبال می کنند. بسیاری از افراد به آنچه برای بیشتر محیطشان جالب است علاقه مند هستند. همین امر در مورد خواسته ها و نیازها صدق می کند: وقتی چیزی برای بسیاری ظاهر می شود ، شخص تمایل به تصاحب آن را دارد.
انتقال
در تلاش برای پیش بینی واکنش یا عملکرد شخص دیگری ، این س ourselvesال را از خود می پرسیم: "چه کاری انجام می دهم؟" و در عین حال ، این واقعیت را از دست می دهیم که فرد مقابل دارای سیستم ارزشها و اعتقادات ، تجربه منحصر به فرد و سایر خصوصیات روانشناختی فردی خود است. و بنابراین ، دور از این واقعیت است که او همانگونه که شما رفتار خواهید کرد ، عمل خواهد کرد. بنابراین ، بهتر است از خود بپرسید: "او در شرایط مشابه چگونه رفتار می کرد؟" ، "او با دیگران چگونه رفتار می کند؟" و غیره. سپس احتمال حدس زدن اقدامات حریف افزایش می یابد.
نادیده گرفتن عواقب
این اشاره به توهماتی از قبیل: "این قطعاً هرگز برای من اتفاق نخواهد افتاد" و "من از دوشنبه / فردا شروع می کنم". یک فرد تسلیم خواسته های لحظه ای می شود ، و سپس معلوم می شود که فردایی وجود ندارد - فقط امروز وجود دارد. بنابراین سعی کنید همان چیزی را که در مورد آن فکر می کنید بلافاصله انجام دهید. فقط یک قدم کوچک. به عنوان مثال ، برای آخرین بار خود را آراسته نکنید (فردا دوشنبه و رژیم است) ، اما اکنون یک وعده غذایی سبک بپزید یا از دسر خودداری کنید.
خطای احتمال
این تلاش ها برای یافتن منطق و پیش بینی آینده است. به عنوان مثال ، اگر فردی برای چندین ماه تحت تعقیب ناکامی ها قرار گرفته باشد ، پس او باور می کند که به زودی موفقیت بزرگی اتفاق خواهد افتاد. و در اینجا موردی پیش می آید که می توانید همه چیز را برنده شوید یا بقیه را از دست بدهید. و یک فرد در معرض خطر قرار می گیرد ، زیرا شانس در آستانه رسیدن به او است (همانطور که به نظر او می رسد). فراموش نکنید که تمام جوانب مثبت و منفی را ارزیابی کنید ، خطرات موجود در هر موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید.
این موارد را بیشتر اوقات به خود یادآوری کنید تا در زندگی روزمره آگاهی خود را از دست ندهید.