کلمه "ضددردی" ریشه یونان باستان دارد و به معنای احساسات منفی ، عدم تأیید ، دوست نداشتن است. مطمئناً مردم این کلمات را شنیده اند: "من چنان احساس ضددردی نسبت به او دارم که نمی توانم ارتباط برقرار کنم!" در اینجا همه چیز بدون توضیح بیشتر روشن است. اما به طور کلی آنتی پاتی چگونه ایجاد می شود ، بر چه اساسی استوار است؟
به چه دلیلی می تواند نسبت به یک فرد ضد هیجان باشد
همانطور که در بالا ذکر شد ، ضد هیجان بر اساس نفرت و انزجار از شخص دیگر است. و این احساسات به دلایل زیادی بوجود می آیند ، شروع با یک توضیح پیش پا افتاده که آنها با شخصیت ها موافق نیستند ، و با موارد جدی مانند توهین ، خیانت پایان می یابد. اختلاف نظر همچنین می تواند دلیلی برای آنتی پاتی باشد. سلیقه ها عادت ها اختلافي كه فراتر از قواعد معمولاً نجابت پذيرفته شده باشد. رفتار سرپیچی (علاوه بر این ، اغلب فقط چنین به نظر می رسد) و موارد دیگر.
روان انسان به قدری مرتب شده است که به نظر می رسد سلیقه ، عادت ، دیدگاه خودشان از نظر سلیقه و طبیعی ترین نوع افراد است. بنابراین ، وقتی با عادات ، نگرش ها و سلیقه های دیگر روبرو می شوند ، اغلب نوعی ناراحتی روانی را تجربه می کنند. به عنوان مثال ، فردی که به نظافت ، دقت ، عادت دارد ، عدم تعهد ، لزجت و لزج شخص دیگر را تأیید نمی کند. و اگر به اراده سرنوشت ، مجبور شود از نزدیک با چنین افرادی ارتباط برقرار کند - به عنوان مثال ، در زیر یک سقف زندگی می کنند یا در یک موسسه کار می کنند ، مطمئناً چنین ناراحتی روانشناختی تبدیل به ضددرد خواهد شد. به همین ترتیب ، یک فرد ظریف ، خجالتی که از صلح و سکوت قدردانی می کند ، ممکن است از افراد بیش از حد پرانرژی ، پر سر و صدا ، بدون تشریفات (از نظر او) متنفر باشد. اگرچه رفتار آنها فقط ناشی از مزاج سنگین یا حتی بیشتر از آن خوی كولری است و فراتر از حد معمول نیست.
در مورد مشکلات ابدی مانند "مادر شوهر-عروس" یا "داماد-مادر شوهر" چه می توان گفت. برای ظهور آنتی پاتی متقابل مداوم ، به راحتی محدودیت نامحدودی وجود دارد. علاوه بر این ، ممکن است هدف آنتی پاتی یک فرد خاص نباشد ، بلکه گروه بزرگی از افراد ، به عنوان مثال ، طرفداران یک تیم ورزشی دیگر یا حتی جمعیت کل یک ایالت در یک بحران سیاسی.
آیا آنتی پاتی همیشه قابل توضیح است
زمان هایی وجود دارد که هیچ دلیل قانع کننده ای برای آنتی پاتی وجود ندارد. با این وجود ، فرد می تواند به طور غریزی احساس بی اعتمادی کند ، نسبت به کسی بدش بیاید و این احساسات به صورت یک ضد پریشی مداوم در می آید. علاوه بر این ، او خود نمی فهمد که چه چیزی باعث این امر شده است ، او می فهمد که هدف ضددردی کوچکترین دلیلی برای این کار ندارد ، اما او نمی تواند کاری با خودش انجام دهد. مکانیسم این پدیده هنوز به اندازه کافی مطالعه نشده است. این شبیه "رمز ششم" مرموز است که نمی توان در برابر آن مقاومت کرد.