والدین علاوه بر تأمین نیازهای اساسی کودک برای مراقبت ، تغذیه ، ایمنی و عشق ، وظیفه مهم دیگری نیز دارند: فراهم آوردن شرایطی برای رشد طبیعی ذهنی شخصیت آینده.
تفاوت در رشد روان در انسان و حیوانات
هم در حیوانات و هم در انسان ، روان به طور مداوم در حال رشد است. اما یک تفاوت قابل توجه بین ما وجود دارد: ژنتیک تا حد بیشتری بر روان و شخصیت حیوان تأثیر می گذارد. توسعه روان آنها در واقع انتقال تجربه بیولوژیکی است: مادر-گربه به بچه گربه ها نشان می دهد که چه چیزی بخورند و چه چیزی ، چگونه شکار کنند ، تا چه حد می توان از آن بالا رفت و پرش کرد ، از این افراد باید ترسید. بقیه به طور طبیعی تکمیل می شود: دانش و مهارت های دریافت شده از مادر را جلا می بخشد.
برای رشد کامل روان انسان ، تجربه بیولوژیکی کافی نیست - ما در میان بسیاری از امور و روابط انسانی در یک جامعه زندگی می کنیم. به همین دلیل است که کودکان "موگلی" که در اوایل کودکی توسط حیوانات بزرگ شده اند ، عملا قادر به عضویت کامل جامعه ما نیستند.
پیش نیازهای زیست شناختی برای رشد روان
می توان در مورد رشد طبیعی روان فقط زمانی صحبت کرد که یک مغز و سیستم عصبی به درستی تشکیل شده باشد. تغییرات در آناتومی مغز می تواند مادرزادی باشد ، به دلیل بیماری های زن باردار ، تغذیه ، استرس و غیره. می توان اکتسابی کرد: به عنوان مثال ، با آسیب به ناحیه پس سری-جداری ، توانایی شمارش از بین می رود.
برخی از کودکان توانایی ها و تمایلات ذاتی برای برخی فعالیت ها دارند. آنها می توانند به عنوان مثال ، سریعتر بر روی سازهای موسیقی تسلط داشته و نتایج بهتری نسبت به کسانی که این توانایی ها را ندارند ، کسب کنند. وظیفه بزرگسالان شناخت به موقع این تمایلات و ایجاد شرایط برای رشد آنها است.
تغییرات مربوط به سن نیز بر فعالیت ذهنی تأثیر می گذارد ، به عنوان مثال ، در سنین بالا ، توانایی سازگاری با محیط کاهش می یابد ، بنابراین درک موسیقی مدرن ، مد و آداب و رسوم جوانان برای افراد مسن دشوار است.
اجتماعی شدن
محیط بیرونی بیشترین تأثیر را در شکل گیری و رشد روان دارد: روابط و نگرش والدین ، جامعه ، دین ، فرهنگ ، شرایط زندگی.
نیاز به ارتباطات یکی از اصلی ترین موارد است. ارتباط نه تنها انتقال اطلاعات ، بلکه دانش خود شخص است. در طول زندگی ، نگرش نسبت به ارتباطات تغییر می کند: برای یک کودک کوچک این بیشتر توجه است و سپس نیاز به احترام ، درک است.
مراحل رشد ذهنی
مراحل خاصی وجود دارد که رشد ذهنی از آنها می گذرد. اگر مرحله ای از پیشرفت سپری نشود ، پس دیگر قادر به جبران نیست ، انحرافی در روان ایجاد می شود.
در سال اول زندگی ، وظیفه اصلی یک فرد کوچک این است که هرچه بیشتر در مورد دنیای اطراف خود اطلاعات کسب کند و توجه کافی را از مادر خود جلب کند. سپس ، به تدریج ، ارتباط با مادر ضعیف می شود و در سه سالگی ، کودک به طور فزاینده ای می گوید "من خودم". از سه تا هفت سالگی ، کودک بازی های نقش آفرینی می کند ، نقش های اجتماعی آینده او تعیین می شود. پس از هشت سال ، هوش به طور فعال در حال توسعه است.
عقب ماندگی ذهنی می تواند ناشی از محافظت بیش از حد ، تغییر در نقش های جنسیتی والدین و عدم ارتباط نزدیک باشد.