چرا برای بعضی ها همه چیز ، برای دیگران هیچ چیز نیست؟ به خصوص وقتی فرصت ها یکسان باشد ، شرایط شروع یکدست است. به عنوان مثال ، واسیا و پتیا در یک حیاط بزرگ شدند و به یک مدرسه رفتند. واسیا به یک وضعیت مالی خوب رسیده است ، در کنار او همسر زیبا و فرزندان شایان ستایش است. و پتیا از یک مرد تحویل دهنده پیتزا به منشی دفتر بزرگ شده و دختران او را دوست ندارند.
علاوه بر تحصیلات و شخصیت ، چیزی به عنوان زمینه اطلاعاتی فرد وجود دارد. هر آنچه را که فکر می کنید شروع به تحقق می کند - این دقیقاً در مورد آن است.
می توانید بحث کنید - در اینجا من "یک میلیون" می خواهم ، اما من آن را ندارم و انتظار نمی رود. یعنی شما اشتباه می خواهید. بله ، شما باید بتوانید درست بخواهید. و نه فقط بخواهید ، بلکه اقدامات خاصی را در مسیر درست انجام دهید: بدوید ، راه بروید ، بخزید.
گاهی اوقات ، در حالی که فرد چیزی را می خواهد ، همزمان آن را نمی خواهد ، اما متوجه آن نمی شود. او به دلیل ترس نهفته نمی خواهد: "من می خواهم با این کار چه کار کنم ، و چگونه می توانم آن را از بین ببرم ، این یک مسئولیت بزرگ است." یا این خواسته واقعی او نیست ، اما به سادگی لازم است (برای مادر ، پدر ، جامعه).
اگر حتی یک قطره تردید ، ترس ، حتی مقدار کمی عدم اطمینان در خواسته شما وجود داشته باشد ، هرگز تحقق نخواهد یافت.
اما اگر این خواسته واقعی و واقعی شما باشد که از قلب شما ناشی می شود و شما به وضوح می دانید که برای چه کاری است و دلیل آن چیست ، رشته شما به گونه ای کار خواهد کرد که همه چیز در اطراف به تحقق آن کمک کند. با افراد و موقعیت های مناسب ملاقات خواهید کرد که به لطف آنها به خواسته خود خواهید رسید.
بنابراین ، وقتی چیزی را می خواهید ، مطمئن شوید که این شما هستید که آن را می خواهید.