شخصی به موزه اعتقاد دارد. کسی فکر می کند که سخت کوشی و برنامه ریزی روشن از اجزای اصلی است. با این حال ، هر دو آنها گاهی اوقات فقط به یک نیروی الهام بخش احتیاج دارند. ایده های بدیع به ذهن خطور نمی کند ، شعر سروده نمی شود و حتی یک نان تست جشن نیز ساخته نمی شود. شرایط دشوار است ، اما قابل حل است.
دستورالعمل ها
مرحله 1
سر و صدا نکن اعصاب و فکر در مورد میزان متوسط بودن شما هنوز به کسی کمک نکرده است. پرتاب از گوشه ای به گوشه دیگر در تلاش برای اخذ فکر شایسته از خود ، فقط منجر به خستگی و اتلاف انرژی می شود. آرامش کلید حل مسئله است.
گام 2
راحت باش. اگر ناراحت باشید ، چه در محل کار خود نشسته باشید و چه در خانه پشت میز ، ایده شما بسیار بد پیش خواهد رفت. بعید است که موز در جایی بچسبد که حتی بخش او از آن خوشش نیاید.
مرحله 3
خبر داشتن. اگر ندانید که چیست ، غیرممکن است که به کار بپردازید. توصیف بائوباب بدون حداقل نگاه کردن به تصاویر با آن امکان پذیر نخواهد بود. و مطمئناً نباید فکر کنید که بدون مطالعه ایده های مطرح شده ، می توانید ایده جدیدی ارائه دهید.
مرحله 4
کنجکاو باشید پرسیدن س questionsال جرم نیست ، البته اگر منطقی از آنها سال کنید. جواب می تواند شما را به تصمیمی غیرمعمول وادار کند و یا حتی منجر به آن شود.
مرحله 5
به موسیقی گوش دهید صداهای دلپذیر آرامبخش هستند ، صداهای دلپذیر راهنمای آنها هستند. افکار ، به آرامی ، در یک صف قرار می گیرند ، که به شما کمک می کند رویکردی نسبت به موزه دمدمی مزاج پیدا کنید.
مرحله 6
سعی کنید خود را به موقع محدود کنید. تعیین ضرب الاجل همیشه با کشتن خلاقیت یکی نیست. چارچوب زمانی به شما کمک می کند تا روی هدف تمرکز کنید.