هر فرد ارزش ها و اولویت های زندگی خود را دارد. برخی از آنها کاملاً معمولی هستند ، برخی دیگر نسبتاً نادر هستند. در عین حال ، تجزیه و تحلیل این مقادیر به ما اجازه می دهد حرف های زیادی در مورد یک شخص بزنیم.
در بسیاری از تعالیم اعتقاد بر این است که فرد از جسم ، روح و روح تشکیل شده است. ارزشهای انسانی نیز مطابق با این تقسیم می شوند. برخی از آنها منحصراً برای تأمین نیازهای بدن طراحی شده اند ، دسته دوم برای آرامش و خشنودی روح طراحی شده اند ، وظیفه سوم توسعه اصل معنوی در فرد است.
بر اساس این تقسیم بندی ، می توان سه دسته از افراد را تشخیص داد. برای برخی ، این لذت های جسمانی است که معیار همه چیز است. غذاهای لذیذ ، خواب دلپذیر ، لذت های نفسانی اساس زندگی آنها است. علایق این گونه افراد به یک حلقه باریک از نیازهای جسمی محدود می شود ، طبیعتاً آنها معمولاً حریص ، حسود ، تلاش برای کسب ثروت و تجمل هستند.
افراد با روح دارای سازمان دهی دقیق تری هستند. هر آنچه ارزش جهانی محسوب می شود کاملاً با نیازهای آنها مطابقت دارد ؛ اکثریت قریب به اتفاق مردم به این دسته تعلق دارند. برای آنها عشق ، خانواده ، دوستی ، روابط خوب و … مهم است. و غیره. آنها مهمترین چیز را برای خود در آنچه آنها را احاطه کرده ، نزدیک و عزیز برای آنها پیدا می کنند.
افراد معنوی مقوله بسیار خاصی را تشکیل می دهند. اغلب در مورد آنها گفته می شود که آنها اهل این دنیا نیستند. آنها لذت ها و لذت های آشنا برای اکثر مردم را به خود جلب نمی کنند ، بلکه از لذت های دنیوی فاصله دارند. منافع این افراد کاملاً متفاوت است - معنوی. آنها افراد دیگر را به خوبی درک می کنند ، آنها کاملاً در انگیزه انسانی تبحر دارند. در اکثریت قریب به اتفاق موارد ، چنین افرادی به جریان اصلی یک دین خاص پناه می برند - به ویژه آنها کشیش یا راهب می شوند.
در این سطح ، شخص کاملاً متفاوت به دنیا نگاه می کند. او آن را عمیق تر ، با حجم بیشتری می بیند ، به بینایی دلایل و عواقب پنهان از چشم یک فرد عادی دسترسی دارد. چنین افرادی بودند که در هر زمان به عنوان مقدس مورد احترام بودند ، آنها برای کمک و مشاوره به سمت آنها جذب می شدند. آنها با رد ارزشهای معمولی دنیایی ، ارزشهای معنوی را برای خود پیدا کردند که اغلب برای شخص غیر روحانی کاملاً غیرقابل درک است. در این سطح ، شخص به ویژه از نقص خود آگاه است ، هدف اصلی او تلاش در راه خدا است. زاهد با درک اینکه نمی توان با روح کثیفی به سوی خدا آمد ، تمام تلاش خود را برای پاکسازی روح از آلودگی و احساسات هدایت می کند.
به راحتی می توان فهمید که هیچ ارزش جهانی وجود ندارد که بتواند همه مردم را متحد کند. می توان آن را عشق نامید ، اما برای کسی فقط یک عبارت خالی خواهد بود. بنابراین ، هر شخص باید به طور مستقل برای چه چیزی و چگونه زندگی کند.