بخش خاصی از همه درخواستهای روانشناس با موضوع زنای محصنه در ازدواج مرتبط است. این یکی از دردناک ترین موضوعات برای یک فرد است و گاهی اوقات تنها با کمک خارجی می توان از پس آن برآمد.
تقلب در ازدواج غالباً ضربه روحی شدید برای روان هر شخصی است که با آن روبرو می شود. این به دلیل این واقعیت است که بسیاری از ایده ها در مورد زندگی خانوادگی ، امیدها ، توهمات آنها در حال خراب شدن است ، زیرا یک عزیز که قبلاً عزیز بوده است کاملاً متفاوت از آنچه تصور می کرد ، ظاهر می شود. همچنین ، بسیاری از ایده ها در مورد خود فرو می ریزد. مردان اعتماد به نفس خود را از دست می دهند ، زنان احساس آسیب پذیری می کنند.
همه این تغییرات به طور ناگهانی و در یک لحظه اتفاق می افتد - دقیقاً در لحظه ای که خبر خیانت کاملاً متوجه شده است. به همین دلیل است که همه چیز بسیار دردناک درک می شود. در یک لحظه ، آنچه برای مدت طولانی در آن سرمایه گذاری شده است از بین می رود. چگونه می توان در چنین شرایط دشواری قرار گرفت؟ یک راه حل خوب این است که بلافاصله با یک متخصص مجاز تماس بگیرید. با این حال ، در بیشتر مواقع شما مجبورید این مشکل را خودتان حل کنید.
به خودتان زمان دهید تا یک دوره پریشانی عاطفی را پشت سر بگذارید
در طی دوره ای که فرد به خیانت پی می برد ، هیچ تصمیم جدی نمی توان گرفت ، زیرا در حالت استرس همه آنها به دور از بهترین حالت خواهند بود. زمانی که امکان تجزیه و تحلیل ، برنامه ریزی و تصمیم گیری آگاهانه وجود دارد ، طول می کشد تا دوره حاد درد روانی با یک آرامش جایگزین شود. در این مدت ، در صورت اجازه شرایط ، می توانید چند روز را ترک کنید ، یا کار یا کار بی طرفی انجام دهید. اگر در این زمان فرد فهمی وجود دارد که می تواند از او پشتیبانی کند ، از کمک امتناع نکنید.
از تمام وسایلی استفاده کنید که به شما امکان می دهد حداقل خود را به ترتیب نسبی بیاورید. برای برخی ، این یک ورزش است ، برای برخی دیگر ، خلوت یا گوش دادن به موسیقی.
سعی نکنید رابطه خود را در اولین ، دردناک ترین دوره تجزیه و تحلیل کنید. این کار باید در مرحله بعد انجام شود.
وضعیت خود را تحلیل کنید
پس از گذشت اولین مرحله حاد ، می توانید سعی کنید وضعیت پیش آمده ، علل احتمالی آن ، اشتباهاتی را که در این رابطه رخ داده است ، تجزیه و تحلیل کنید.
یک جمله وجود دارد که می گوید دو نفر تانگو می رقصند. هر اتفاقی که در یک زوج متاهل می افتد به طور تصادفی اتفاق نمی افتد و مسئولیت آن با دو همسر است.
اشتباهات طرف تغییر یافته اغلب دیده می شود. این می تواند سطح پایین مسئولیت خانوادگی ، خصوصیات منفی شخصی مانند فریب ، تشنگی سیری ناپذیر برای لذت ، میل به ادعای خود و غیره باشد.
معمولاً طرف مقابل شروع به دیدن این مظاهر منفی بسیار واضح می کند. با این حال ، مسئولیت طرف آسیب دیده نیز وجود دارد ، زن یا مرد فرقی نمی کند.
سهم طرف آسیب دیده در این وضعیت چه می تواند باشد؟ یک علم کامل در مورد چگونگی ایجاد ، ایجاد و حفظ روابط وجود دارد تا آنها هماهنگ و خوشبخت باشند. دهها جلد در این زمینه نوشته شده است ، هم در دوران باستان و هم در حال حاضر.
اگر خانواده به خیانت بپردازد ، اشتباهات بزرگی توسط هر دو شرکت کننده انجام شد و به احتمال زیاد ، جدایی مدت ها قبل از واقعیت هنگامی که یکی از همسران به کنار خود رفت ، اتفاق افتاد. در اینجا مهم است که درک کنیم آیا ازدواج در اصل بر اساس عشق متقابل ، احترام به منظور ایجاد روابط هماهنگ ساخته شده است؟ ممکن است از همان ابتدا سناریوهای منفی بر اساس نیاز به احساس قربانی بودن تنظیم شده باشد؟
تعیین تاکتیک ها برای رفتارهای بیشتر
پس از آنکه مرحله حاد رنج ذهنی فروکش کرد و دلایل وضعیت فعلی و اشتباهاتی که قبلاً مرتکب شدند روشن شدند ، می توانید در مورد کار بعدی فکر کنید. معمولاً در چنین شرایطی دو گزینه دیده می شود: طلاق یا ادامه رابطه.ارائه مشاوره خاص در اینجا غیرممکن است ، زیرا هر موقعیت فردی است.
زوجینی وجود دارند که این بحران را پشت سر می گذارند ، از اشتباهات درس می گیرند و روابط خود را در سطح جدیدی بدون اشتباهات مکرر ادامه می دهند. اگر این مسیر انتخاب شود ، لازم است تلاش های زیادی برای ایجاد روابط ، از همان ابتدا ، انجام شود. همه مدل های قبلی دیگر کار نمی کنند و فقط تلاش های متقابل قادر به انتقال روابط به سطح جدید است. در این حالت ، لازم است که در بخشش شریک زندگی کنیم و باقیمانده منفی را که به طور حتم در کل شرایط ظاهر می شود ، تغییر دهیم.
مواردی وجود دارد که طلاق تنها تصمیم درست است ، زیرا نیمی دیگر قادر نیست یا نمی خواهد روی خودش کار کند و تغییر کند.
لازم است تصمیم بگیرید که کدام مسیر را طی کنید و از قبل به وضوح به مسیر انتخاب شده پایبند باشید.