شخص اغلب با یک انتخاب روبرو می شود: راست بگوید یا دروغ بگوید. آیا همیشه به یک واقعیت تلخ نیاز است یا در بعضی موارد بهتر است یک دروغ شیرین بگوییم؟ انتخاب اخلاقی همیشه توسط خود شخص انجام می شود.
از اوایل کودکی به فرد یاد می دهند که حقیقت را بگوید. دروغ نگویید - این یکی از قوانین اخلاقی است. اما حقیقت همیشه برای شخص خوشایند نیست و در موارد خاص می تواند به فاجعه منجر شود و تهدید کننده زندگی شود.
پس کدام یک بهتر است: یک حقیقت تلخ یا یک دروغ شیرین؟
پاسخ صریح و روشن این سوال بسیار دشوار است. البته پاسخ خود نشان می دهد که حقیقت ، هرچه که باشد ، بهتر است. توانایی گفتن حقیقت ، دروغگویی ، تغییر اصول اخلاقی شخص - این ویژگی فقط یک فرد قوی ، از نظر اخلاقی پاک است. از این گذشته ، همه واقعیت را دوست ندارند. خصوصاً اگر نظر شخص مخالف دیدگاه ها ، مبانی پذیرفته شده عمومی باشد.
تاریخ چه تعداد مثال را می داند که چه زمانی مردم جان خود را فدا کردند ، اما به دیدگاه های خود خیانت نکردند. لازم به یادآوری است که D. D. Bruno مشهور ، که به دلیل ادعای گرد بودن زمین در زیر آتش درگذشت ، جرات کرد نظریه ای را بیان کند که مغایر با قوانین کلیسا باشد. از زمان های بسیار قدیم ، مردم برای رسیدن به ایده های خود ، به قطعه خرد می شدند.
و با این وجود یک شخص باید حقیقت را بیان کند. زندگی با وجدان دشوار است ، اما در عین حال آسان است. نیازی به طفره رفتن نیست ، اختراع چیزی که وجود ندارد ، مطابقت با نظر مخاطب است. یک فرد راستگو با وجدان پاک زندگی می کند ، به دروغ دروغ های خودش نمی افتد. این افراد صادق هستند که تاریخ را پیش می برند ، آنها آغازگر بزرگترین کارها هستند ، آنها رنگ هر کشور ، هر مردمی هستند. تصادفی نیست که راستگویی ، همانطور که روانشناسان می گویند ، یکی از اولین مکانها در میان ویژگیهای مثبتی است که مردم برجسته می کنند.
اما دروغ چطور؟
پس از همه ، او بسیار شیرین ، دلپذیر ، آرامبخش است. شاید عجیب به نظر برسد ، اما یک دروغ حق دارد در دنیای ما وجود داشته باشد. این برای افرادی که ضعیف ، خودخواه و از خود مطمئن نیستند بسیار ساده است. آنها در دنیای واهی فریب زندگی می کنند.
بله ، اخلاقی وحشتناک خواهد بود ، واقعیت کاملاً یکسان ظاهر می شود ، این یک شکست ناپذیر است ، اما در حال حاضر ، چنین افرادی فکر می کنند ، بگذارید همه چیز مثل گذشته بماند. وقتی شخصی تمجید ، تحسین ، تحسین می شود خیلی خوب است. گاهی اوقات این افراد حتی نمی فهمند که مرز بین حقیقت و دروغ کجاست. این یک بدبختی واقعی انسان است. خوب خواهد بود اگر کسی که چشمان خود را باز می کند معلوم شود که نزدیک است ، واقعیت را نشان می دهد ، مهم نیست که چقدر دشوار است. و بگذارید هر چه زودتر این اتفاق بیفتد.
با این حال ، دروغ گاهی اوقات به سادگی برای شخص ضروری است. چگونه می توان گفت که او ناامیدانه بیمار است ، که فقط کمی بیشتر برای زندگی دارد؟ مشخصه یک شخص این است که هنوز زنده خواهد ماند ، گاهی اوقات این باور معجزه های واقعی می کند - در واقع این امر عمر فرد را طولانی می کند. و این ، البته چند ، اما هنوز هم روزها ، ماه ها و گاهی اوقات سال ها ، زمانی که شخصی در کنار عزیزانش زندگی می کند ، افرادی که او را دوست دارند.
انتخاب بین حقیقت و دروغ توسط خود هر شخص انجام می شود. این انتخاب در نهایت نشان می دهد که او چیست.