شخصی برای خوشبختی به دنیا آمده است ، رویاهای دوست داشتن و دوست داشته شدن را دارد ، اما ، متأسفانه ، همیشه این اتفاق نمی افتد. این اتفاق می افتد که یک زن دوست دارد ، اما متقابل دریافت نمی کند ، اما برعکس اتفاق می افتد - او توسط عشق احاطه شده است ، و قلب او سرد است. سپس باید به آنچه بهتر است فکر کنید - دوست داشتن یا دوست داشته شدن.
دستورالعمل ها
مرحله 1
عشق بی پاسخ همیشه یک درام بزرگ است. یک زن کاملاً می فهمد که هیچ شانسی برای واکنش متقابل ندارد ، غیرممکن است شخص را مجبور به عاشق شدن کند ، زیرا بیهوده نیست که آنها می گویند شما نمی توانید قلب خود را سفارش دهید. در اعماق قلب ، او همچنان به چیزی امیدوار است و در عین حال دائماً می ترسد که عزیزی عاشق شخص دیگری شود و او را از دست بدهد - اکنون برای همیشه. یک زن می خواهد دائماً او را ببیند ، از او مراقبت کند ، شگفتی های دلپذیری را برای او رقم بزند. اما او کاملاً نسبت به آن بی تفاوت است.
گام 2
او می فهمد که این وضعیت نمی تواند برای همیشه ادامه داشته باشد ، اما اغلب اوقات ، هیچ کاری با خودش نمی تواند انجام دهد. به اندازه کافی عجیب ، حتی در این لحظه ها می توان لحظات مثبتی را پیدا کرد. یک فرد می تواند خوشحال باشد زیرا قلب او پر از عشق است ، زندگی معنای جدیدی می یابد و عشق متقابل است یا نه چندان مهم نیست. یک فرد دوست داشتنی و حتی بیشتر از آن یک زن ، با چشمان مختلف به دنیای اطراف خود نگاه می کند و او فقط به این دلیل که آن یکی را دارد ، محبوب و تنها یکی ، حتی اگر هرگز در آنجا نباشد ، شروع به درخشش با رنگ های روشن می کند.
مرحله 3
هرگونه عشق حتی به ظاهر شاد و متقابل بدون حسادت ، نگرانی ، مشاجره های موقتی وجود ندارد ، مردم شروع به ادعای یکدیگر می کنند ، غالباً با شور و اشتیاق تصمیم به ترک می گیرند. اگر فردی عاشق باشد ، با درک اینکه دیگر امیدی به احساس متقابل ندارد و بدون اینکه در ازای آن چیزی بخواهد ، این از زیبایی روح وی و ثروت دنیای درونی او حکایت دارد.
مرحله 4
وضعیت دیگر نیز ممکن است. یک زن با مردی روبرو می شود که او را بسیار دوست دارد ، سعی می کند او را با توجه محاصره کند و او فقط به او اجازه می دهد بدون تجربه یک احساس متقابل دوست داشته شود. در این حالت ، او فرصت دستکاری معشوق را پیدا می کند ، توجه او را امری بدیهی می داند ، به راحتی هدایای گران قیمت را می پذیرد و از بازی با احساسات دیگران اصلا احساس پشیمانی نمی کند.
مرحله 5
زندگی در این مورد حتی آسان تر می شود. یک زن احساس حسادت نمی کند ، حتی موظف نیست حتی سعی کند کاری را برای این فرد انجام دهد و فقط از ثمرات عشق او لذت می برد. با این حال ، او احساس سرخوشی همزمان نمی کند.
مرحله 6
چه چیزی بهتر است - دوست داشتن ، دانستن اینكه هیچ گونه تلافی متقابل نخواهد بود ، یا اجازه دادن به یك شخص بی مهر مورد محبت و مراقبت قرار گیرد؟ هرکسی تصمیم خودش را می گیرد. به طور معمول ، در سنین جوانی ، دختران عشق غیرقابل پاسخ را یک فاجعه وحشتناک می دانند ، اما آنها با کمال میل خواستگاری زیبا از شخصی را که خودشان کاملاً بی تفاوت هستند قبول می کنند. وقتی بلوغ معنوی فرا می رسد ، برای زن آسان تر می شود شرایطی را که فقط او دوست دارد بپذیرد و معنای زندگی را در عشق خود پیدا کند.
مرحله 7
مطمئناً ، بزرگترین خوشبختی دوست داشتن و همزمان دوست داشته شدن است و وقتی شخصی حتی اگر در گذشته درد و رنج عشق غیرقابل جبرانی را تجربه کرده باشد ، بازهم موفق به یافتن آن می شود.