جهاتی که فرد برای رفتن به یک سفر انتخاب می کند اتفاقی نیست: هر طرف افق تأثیر ویژه و خاص خود را بر وضعیت روانی دارد.
شمال
به طور نمادین خصومت ، برخی خویشتنداری و همچنین ثبات را نشان می دهد. ناخودآگاه ، سفر به شمال نوعی آزمایش تلقی می شود. بسیاری از مردم معتقد بودند که سفر به شمال به قدرت و آرامش کمک می کند. اگر زندگی در این اواخر بسیار پرحادثه بوده است ، تلاش زیادی برای غلبه بر انواع موانع انجام شده است ، وضعیت احساسی در شرف خارج شدن از کنترل است و رفتن به آنجا ارزش دارد. یا شاید شما با یک انتخاب مهم زندگی روبرو شده اید که باید انجام شود.
جنوب
در بسیاری از فرهنگ ها - محل زندگی اشتیاق ، آتش ، که یک اصل تاریک را به همراه دارد. تحت تأثیر آب و هوای گرم ، فرد کنترل خود را "رها" می کند و تسلیم قدرت غرایز بدوی می شود. سفر به جنوب برای افرادی که می خواهند خود را آزاد کنند ، تنش های انباشته شده ، گیره ها و بلوک های برنامه روانی و جسمی را از بین ببرند ، مفید خواهد بود.
مشرق
نماد طلوع یک زندگی جدید ، تولد دوباره است. سفر به معنای نمادین به شرق به معنای جستجوی دانش جدید ، میل به غنی سازی و تصفیه معنوی است. سفر به شرق اگر فردی از زندگی فعلی خود راضی نباشد ، احساس غرق در یک کار عادی کند و راهی برای برون رفت از این وضعیت نبیند ، می تواند یک اثر درمانی داشته باشد. همچنین برای افرادی که در گذشته نزدیک متحمل خسارات ، شکست ها و باخت های جدی شده اند نیز مفید خواهد بود.
غرب
سرزمینی نمادین از صلح و آرامش است. از نظر مردمان باستان ، غرب سرزمین مردگان است ، محل زندگی ارواح اجداد. سفر در این مسیر هم می تواند شخص را از نظر معنوی غنی کند و هم او را بدون تغییر بگذارد. رفتن به غرب مفید است اگر اخیراً زندگی را به صورت مجموعه ای از وقایع بی پایان احساس کرده اید که زمان و تلاش زیادی را صرف کرده اند ، اما اگر خستگی جسمی جمع شده باشد ، نتایج ملموس به ارمغان نیاورد ، اگر به کسی احتیاج به حمایت ، دلجویی و مشاوره دارید پیر و دانا