هر یک از ما حداقل در زندگی خود یک بار با افسردگی روبرو شده ایم ، وقتی عصب ها شیطنت می کنند ، همه چیز آزار دهنده است ، به نظر می رسد که هیچ کس نمی فهمد و نمی خواهد به انتهای دنیا برود و کسی را نبیند. این به دلایل مختلف اتفاق می افتد ، اما عمدتا به دلیل اضافه بار ، یعنی خستگی است.
اولین کاری که باید بکنید این است که آرام باشید ، بنشینید ، استراحت کنید و فکر کنید ، آیا زندگی خود را دوست دارید؟ من کاری را که شما انجام می دهید ، خواه شخصی که در کنار شما است (منظورم نیمه دیگر است) دوست دارم. آیا شرایطی را که در آن زندگی می کنید دوست دارید؟ نه ، چیزی در این لیست برای شما مناسب نیست. وقتی فردی خوب است ، افسردگی ندارد. و همه این روانشناسان ، قرص های آرام بخش - این افسردگی را تحت فشار قرار می دهد ، نه ریشه کن کردن.
اگر کار را دوست ندارید - اکنون اینترنت وجود دارد و بسیاری از فعالیت های مختلف ، مهم نیست که چند سال دارید ، در 30 یا 50 سالگی باشد. اگر دوست دارید گره بزنید - این کار را برای فروش انجام دهید ؛ برای دوختن ، برای کشیدن - همان چیز. یک دوره ماساژ بخوانید ، آن را در خانه انجام دهید. شما فقط باید بفهمید چه چیزی را دوست دارید و کمی تخیل.
شاید فهمیدید که فرد کنار شما نیمه دیگر شما نیست ، اما اگر سالها با هم باشید چگونه جدا شوید. یک راه حل وجود دارد ، شما باید به هر حلقه ای بروید تا حواس شما پرت شود - برای رقصیدن ، به انگلیسی ، که جالب است. افراد جدیدی وجود خواهد داشت ، یک حلقه جدید از دوستان ، دوستان جدید وجود دارد و خداحافظی یا تجدید نظر در دیدگاه های شما بسیار آسان تر خواهد بود (به هر حال همه چیز با مقایسه آموخته می شود).
خوب ، با شرایط ، همه چیز بسیار ساده تر است ، پس انداز کنید تا فیلم را افزایش دهید یا برای یک آپارتمان از همان فیلم ، اما با شرایط بهتر ، در یک خانه جدید ، با همسایگان خوب. در این میان ، بازآرایی ، تعمیرات لوازم آرایشی را انجام دهید و بلافاصله تنفس راحت تر خواهد شد.
در اینجا چند قانون آورده شده است که قطعاً باید به شما کمک کند تا با افسردگی کنار بیایید.